بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
دختر پسر عشق هرزگي ازدواج سفيد ... ( نسخه کامل )
- تعداد نظرات : 4
- ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۹/۰۳
- نمايش ها : 638
مطلب زير صرفاً مطلبي اجتماعي است نه سياسي هرچند مسائل اجتماعي هم متاثر از مسائل سياسي است
نگارنده اين مطلب قصد توهين به عقايد ديگران را ندارد
عقايد همگان محترم است و آزادي عقيده از ارکان دموکراسي و پيشرفت جامعه است
عنوان : دختر پسر عشق هرزگي ازدواج سفيد ...
بخش اول
يکي از پديده ها يا به عبارت ديگر دستاوردهاي جهاني شدن و عصر تکنولوژي و ارتباطات آشنايي با فرهنگ ساير ملل و بعضاً تاثيرپذيري ملتها از همديگر است . هم زمان با رشد سريع علم و استفاده از وسايل ارتباط جمعي و استفاده از تکنولوژي هاي روز در زندگي مردم ، مسلما ً نگرش افراد نيز نسبت به نحوه زندگي و همچنين معيارها و هنجارهاي اخلاقي و اجتماعي تغيير ميکند ، همچنين برخي افراد هم به دليل منافع مادي يا سياسي خودشون سعي دارند اين تغيير سبک زندگي رو به نفع خودشون سوق بدهند . به هرحال گذار از سنت به مدرنيته مسئله اي اجتناب ناپذير هست اما درين ميان مسئله اي که در ايران مناقشه برانگيز شده ، نحوه مواجهه با اين پديده اجتماعيه ، عده اي هستند که بخاطر منافع سياسي خودشون يا به اصطلاح آرمانهاي خودشون حاضر نيستند با اين مسئله کنار بياند و به هر نحوي که شده سعي در مقابله با اين پديده اجتماعي را دارند ( البته اينکه خود اين افراد چقدر به آرمانهاشون پايبند هستند هم جاي سوال و ترديد داره که درين مطلب قصد پرداختن به آن را ندارم ) اما عده اي ديگر هم هستند که با مسامحه با اين مسئله برخورد ميکنند يا سعي دارند توازني بين سنت و مدرنيته برقرار کنند
به هرحال يکي از مناقشه برانگيزترين اثرات گذار از سنت به مدرنيته ، تغيير نوع نگاه به مسئله زن و جايگاه وي در جامعه و نوع رابطه بين زن و مرد و دختر و پسر باهمديگر است که بخشي از اين مناقشه در کشور ما خودش را در مسئله حجاب بانوان نشون ميده
اما براي بررسي ابعاد مدرنيته و تقابل آن با سنتهاي جامعه بهتر است در ابتدا وضعيت و موضع جوامع غربي را در مواجهه با مدرنيته بررسي کنيم . در جوامع غربي در دهه 60 و 70 ميلادي انقلابي در زمينه جنسي اتفاق افتاد که نوع نگاه به مسئله س ک س و هنجارهاي موجود به تدريج تغيير کرد و س ک س نه به عنوان يک مسئله و هنجار اجتماعي متناسب با مقتضيات و فرهنگ هر جامعه که به عنوان يک مسئله کاملاً شخصي و انتخابي آزاد درآمد . مسلماً هر تغييري با مقاوت بعضي افراد مواجه ميشه و تعارضات فرهنگي از تاثيرات نامطلوب اين گذار هست . مسئله هم جنس گرايي نمونه بارزي از اين تعارضات هست که حتي در کشورهاي غربي و صنعتي وجود داشته و شايد هنوز هم کاملاً حل نشده باشه ، در فيلم باشگاه خريداران دالاس اين مسئله به خوبي نشان داده ميشه که در دهه 80 ميلادي چه نگاه و طرز فکري در مورد افراد مبتلا به ايدز وجود داشته ، اين فيلم نشان دهنده اينه که در آمريکا هم تا چند دهه پيش چه نگاه تحقيرآميزي به همجنس گرايان وجود داشته ، اگر امروز در سريال پرطرفداري مثل مدرن فاميلي دو شخصيت اصلي داستان گي هستند بيانگر اين مسئله هست که هاليوود هنوز هم سعي داره نوع نگاه به اين افراد رو تلطيف کنه ، نمونه ديگر سريال زنان سرسخت خانه دار و کنار آمدن مادر مذهبي و مقيد با مسئله هم جنس گرايي پسرش هست البته من کاملاً با تئوري توطئه و اينکه هاليوود در خدمت اميال شهواني يا در سيطره صيهونيستهاست مخالفم که پرداختن به اين مسئله هم در ظرفيت اين بحث نميگنجد که انشاءا... در مطلبي جدا بيان خواهد شد .
ادامه در بخش دوم
بخش دوم
همانگونه که پيش تر گفته شد ورود به عصر مدرنيته نوع نگاه به جايگاه زن را کاملاً دگرگون کرد مثلاً در جوامع سنتي به زن به عنوان شخصي که ميبايستي از همسر اطاعت کند و مرد هم در قبال اين اطاعت و فرمانبرداري حق و حقوق و نفقه او را دهد نگاه ميشد اين نوع نگاه به وضوح در آيات قرآن مشخص است آنجايي که سخن از پرداخت مهريه هست با بحث چندهمسري و داشتن کنيزان يا آيه اي از قرآن که ميگويد در صورت عدم فرمانبرداري زن از شوهر ، شوهر بار اول زن خود را نصيحت کند اگر اطاعت نکرد از بسترش جدا شود و در صورت عدم اطاعت ميتواند او را کتک بزند و اگر فرمانبردار شد ديگر حق اذيت و آزار وي را ندارد ، شايد اين نوع نگاه به زن در جامعه اي که دختران را زنده به گور ميکردند ، نگاهي مثبت باشد اما آيا در دوران معاصر نيز اين نگاه پاسخگوي مقتضيات زمان و حافظ جايگاه و منزلت زن هست ؟
بنابراين در جوامع سنتي استقلال بانوان معنا و مفهومي ندارد و مبناي رابطه زن و مرد و نزديک شدن اين دو به يکديگر غريضه جنسي مرد و نياز مادي زن ميباشد .(اخيراً در سيما يک روحاني با صراحت استقلال مادي زن را نفي و آن را مخالف اسلام قلمداد کرد )
اما با ورود به عصر مدرنيته ، جايگاه زن نه به عنوان موجودي فرمانبردار و شخص دوم در خانواده بلکه به عنوان فردي کاملاً مستقل و مختار که در تمام عرصه ها ميتواند دوشادوش مردان چه بسا بالاتر از آنان حرکت کند ارتقا مييابد . حضور سياست مداران زن در بالاترين مقامات سياسي در کشورهاي غربي مبين اين سخن است البته در چنين جوامعي که زن حق انتخاب آزاد براي مسير زندگي خود دارد عده اي هم هستند که بجاي استفاده از اين آزادي در راه پيشرفت و سعادت خود ، پا در بيراهه ميگذارند صنعت پورنو گرافي که هر ساله دختران و زنان زيادي را بواسطه درآمد هنگفت جذب خود ميکند نمونه اي از اين انتخاب اشتباه است به هرحال در غرب اصالت بر آزادي و مختار بودن انسان است تا جايي که آزادي و حقوق ديگران را پايمال نکند در چنين شرايطي خانمي مثل آنگلا مرکل صدراعظم آلمان ميشود و خانمي هم مثل الکسيس تگزاس ستاره پورنو گرافي ، راه باز است انتخاب با شماست
به تدريج با تغيير نگرش به مسئله س ک س ، باکره بودن از يک اجبار و مزيت و و نشان دهنده اخلاق مداري به يک انتخاب آگاهانه و مختار تغيير پيدا کرد ، برخلاف ادعاي مخالفين مدرنيته که جايگاه زن را در جوامع غربي تا حد يک کالا تقليل ميدهند ، بايد اذعان نمود که زن در جوامع سنتي بسان يک کالاست جايي که بکارت ، تمام هويت و شخصيت يک دختر را شکل ميدهد و از دست رفتنش پيش از ازدواج لکه ننگي بر دامان آن دختر و خانواده اوست گويي دختر کالايي است که با باز شدن جعبه و کارتن آن ، ارزشش مانند يک کالاي مستعمل نصف شود ( توجه کنيد که برخي حيوانات از قبيل الاغ و گربه و سگ هم پرده بکارت دارند و چيزي را که حيوانات دارند داشتنش بر انسان چه مزيتي است ؟؟؟؟ ) اما در جوامع غربي بکارت آنجايي ارزش پيدا ميکند که احساس يک دختر در ميان باشد اينکه اولين ارتباط و عشق و وجودش را خرج چه کسي کند ؟
ازين رو در هنگام ازدواج مسئله بکارت براي مردان اهميتي ندارد البته اين بدان معنا نيست که چيزي به اسم غيرت در وجود آنان نيست اما غيرت و تعصب آنان با تعقل و منطق همراه است و غيرت در جوامع سنتي به منزله حاکميت بر سرنوشت و انتخاب بانوان است براي همين است که هرزچندگاهي اخبار کشته شدن دختري توسط برادر يا پدر يا بستگانش را در ايران و کشورهاي همسايه ميشنويم .
ادامه در بخش سوم
بخش سوم :
با از ميان رفتن فرهنگ بکارت ، مفهوم ازدواج و نوع روابط دختر و پسر و زن و مرد در جوامع غربي دگرگون شد ، ديگر ازدواج تنها راه ارضاي غرايز جنسي نيست بنابراين ازدواج ماهيتي والاتر از ارضاي غرايز جنسي پيدا ميکند ، در اين جوامع غالباً دوستي دختر و پسر با اطلاع خانواده هست و آموزش مسائل جنسي به کودکان از سنين خردسالي متناسب با رشد عقلي و جسمي کودک داده ميشود . بر خلاف جوامع سنتي که حتي آموزش مسائل جنسي تابو هستند و اخيراً نيز در کشور خودمان شاهد حذف درس جمعيت و تنظيم خانواده از دانشگاه ها بوديم حال اينکه جوانان ما ميبايستي چگونه در زمينه مسائل جنسي و بيماري هاي مقاربتي همچون ايدز و هپاتيت و روشهاي جلوگيري از بارداري به آگاهي برسند جاي سوال دارد ؟ حتي آموزش در دوران دانشگاه نيز دير است حال که همين آموزش دير هنگاه را حذف کرده اند بايد منتظر تبعات آن در آينده اي نه چندان دور باشيم .
بنابراين در جوامع غربي وقتي صحبت از ازدواج به ميان ميآيد که طرفين به معناي واقعي کلمه خواهان يکديگر باشند چرا که معمولاً پيش از ازدواج س ک س را تجربه ميکنند ، پس خواستن طرف مقابل چيزي فراتر از يک لحظه و خواست شهوانيه وقتي شما همه چيز رو با طرف مقابل تجربه ميکني وقتي پاي ازدواج ميري که به معناي واقعي کلمه خواهان طرف باشي
درين جوامع شاهد زندگي دختر و پسرها زير يک سقف هستيم که خانواده ها هم اطلاع دارند و چيزي خلاف عرف محسوب نميشه اين مسئله که در ايران به اسم ازدواج سفيد شناخته ميشه راهي براي شناخت طرفين از همديگر است که از قضا راه بدي هم نيست چرا که تا با يک شخص زير يک سقف نريد نميتونيد به شناخت کامل و صحيحي از طرف دست پيدا کنيد ، ازدواج سفيد که تهمينه ميلاني در برنامه هفت از سيما بخوبي اشاره ضمني به آن داشت نه راهي براي ارضاي غرايز که راهي براي شناخت طرفين از همديگر است خب اين شناخت در بعد مسائل جنسي هم ميتونه باشه چه اشکالي داره ، اگر طرفين ازدواج کنند و بعد از ازدواج نتوانند از نظر جنسي باهم تفاهم داشته باشند مثلاً شخصي گرم مزاج و ديگري سرد مزاج باشه آن موقع تکليف چيست؟ البته همانطور که اشاره کردم زندگي زير يک سقف با طرف مقابل يا همان ازدواج سفيد صرفا براي مسائل جنسي نيست بلکه تمام ابعاد زندگي رو ميتونه در بربگيره اگر طرفين طي مدتي که باهم زندگي کردند باهم تفاهم داشتند آن موقع ازدواج ميکنند نه آنکه برپايه تحقيقات محلي يا شناخت سطحي دوران دوستي ازدواج کنند
بنابريان در جوامع غربي دوستي دختر و پسر نه يک رابطه زودگذر و وقت گذراني که تعهدي موقت است تا زماني که به ازدواج ختم شود يا طرفين با تفاهم از همديگر جدا شوند نه از اسيدپاشي خبري هست نه از خيانت البته در همه جا موارد نقض وجود دارد اما آنچه بصورت کلي مشاهده ميشود اين است که دختر يا پسر وقتي با جنس مقابل دوست ميشوند تعهدي اخلاقي به طرف مقابل دارند و هيچگاه پسري همزمان با چنددختر دوست نيست و بالعکس ، البته دوستي درينجا منظور دوستي اجتماعي نيست بلکه منظور رابطه دوست دختر پسري است اما در کشور ما که در گذار از سنت به مدرنيته هست و اسماً فرهنگ بکارت هنوز در بخش زيادي از جامعه به عنوان يک اصل پذيرفته شده است رابطه دختران و پسران چگونه است ؟
ادامه در بخش چهارم
بخش چهارم
همانگونه که عرض شد در جوامع غربي دوستي دختر و پسر يک رابطه عادي و پذيرفته شده ميباشد و هر دختر يا پسري در طي دوران تجرد خود با يک يا چندنفر البته نه همزمان دوست است ، اما در جامعه ما اوضاع چگونه است ؟
در جامعه ما مذهيبون افراطي حاضر به قبول واقعيات روز جامعه نيستند و سعي در انکار واقعيات و مقابله با گذار فرهنگي جامعه دارند بخاطر همين نفي واقعيت و عدم آسيب شناسي اين گذار فرهنگي ، ميبينم آن چيزي که از مدرنيته نصيب جامعه ايراني شده چيزي جز ابتذال و بي بند و باري و هرزگي نيست
جامعه اي که در آن دختر يا پسر همزمان با چند نفر از جنس مقابل دوست باشد گرفتار بي اخلاقي و به نوعي بي هويتي شده است ، شيوع دوستي دختر و پسر را در بين جوانان ايراني ميتوان به مثابه ورود خودرو به جامعه اي دانست بدون آنکه آموزش رانندگي به مردم آن جامعه داده شده باشد و فرهنگ صحيح رانندگي در بين مردم نهادينه شده باشد خب نتيجه جز تصادفات و تلفات رانندگي چه ميشود ؟
در جامعه ما نيز وقتي هرگونه صحبتي راجع به روابط و دوستي دختر و پسر قبل از ازدواج تابو هست و اگر هم صحبتي شود تماماً سعي در نفي اينگونه رابطه ها دارد چگونه ميتوان نتيجه اي جز بي بند و باري جنسي را متصور بود ؟
چرا در کشور ما که مردمي به اصطلاح پايبند به اخلاق و اکثراً شيعه مذهب دارد ، سريالهاي ترکي و آمريکاي لاتين با موضوع خيانت و تعدد روابط مورد استقبال مردم قرار ميگيرد آيا اين زنگ خطر شيوع خيانتهاي زناشويي و تعدد روابط در جوانان نيست ؟ آيا اين نشان دهنده اوج وجود عقده هاي جنسي در بين جوانان ما نيست ؟ گويي زنداني از قفسي که هميشه در آن زنداني بوده آزاد شده و ديگر حال خود را نميداند اين واقعيت جامعه امروز ماست جامعه اي که داشتن چند دوست دختر يا پسر به صورت هم زمان مايه مباهات و افتخار و غرور و فخر فروشي جوانان به يکديگر است را چه رنگ و نشاني از اخلاق در خود دارد؟ آيا نفي مداوم و ناديده گرفتن واقعيات تلخ امروز جامعه از سوي سياست مداران راه حل اين مشکل است ؟ ازدواج سفيدي که در غرب وجود دارد بر مبناي شناخت کامل و صحيح دختر و پسر از همديگر بنا شده که بعد از مدتي در صورت تفاهم طرفين به ازدواج منتهي ميشه اما در کشور ما راهي است براي بي قيدي و شهوت راني صرف ، به حال جامعه اي که دخترانش همزمان چند دوست پسر دارند و يک روز به خانه آن ميروند و روز ديگر به خانه اين بايد بسي تاسف خورد که ريشه اخلاقيات در آن جامعه خشک شده است متاسفانه در ايران ما وکلا در جوامع مذهبي به علت تقابل سنت و مدرنيته ما شاهد رواج نوعي دو رويي و رياکاري در بين مردم هستيم گويي همه نقابي بر چهره دارند اينگونه است که به افراد صادق لقب ساده لوح و احمق و بي عرضه داده ميشود و به افراد رياکار و دو رو و فرصت طلب لقب زرنگ و هوشيار و فعال .
اين است که فرهنگ بکارت در ايران نه يک اصل اخلاقي رعايت شده توسط همه بلکه يک دروغ بزرگ رعايت نشده توسط دختران و پسران است ، چند درصد دختران ما با پسران هم بستر شده اند ولي در شب عروسي به عنوان دختري باکره پا به حجله داماد ميگذارند ؟ و يا چند درصد پسران ما به خود اجازه برقراري رابطه جنسي با دختران را ميدهند ولي توقع دارند همسرانشان باکره باشند؟ بکارت في ذاته ارزشي ندارد که از دست دادنش مايه تاسف باشد چيزي که هزار بار مايه تاسف و شرم است رواج دروغ و دورويي در بين مردمان ماست
ادامه در بخش پنجم
بخش پنجم :
امروز با اين و فردا با آن
روايت دوستي هاي دختر و پسر در جامعه ماست نه خبري از تعهد است نه احساسي و نه صداقتي هرچيزي که هست هوا و هوس و سوءاستفاده از طرف مقابل ، توقعي جز اين نبايد داشت وقتي که دختر و پسر را بزور بخواهيم از هم جدا کنيم و تنها راه مشروع رابطه را ازدواج بدانيم درين که ازدواج بهترين چارچوب رابطه زن و مرد است شکي نيست ولي آيا با توجه به مقتضيات جامعه از شرايط اقتصادي و افزايش سن ازدواج و همچنين شرايط فرهنگي جامعه ميتوان توقع داشت که تنها چارچوب رابطه دو جنس مقابل فقط و فقط ازدواج باشد؟
متاسفانه روابط دختر و پسر در ايران نه بر مبناي علاقه و احساس مشترک که بر پايه سوءاستفاده مالي و جنسي بنا شده است
وقتي دختران ما اين چنين باشند از نسل آينده اي که در دامان اين مادران پرورش مييابند چه توقعي ميتوان داشت ؟
ديگر نه از لطافت دخترانه خبري هست نه از معصوميت نگاهشان ، جاي آن را پررويي و وقاحت گرفته است و پسران نيز به مثابه گرگاني درنده در کمين شکار ، اين روايتي است تلخ و گزنده اما واقعي از دختران و پسران امروز و پدران و مادران فرداي ايران
خدا به همه ما رحم کند
يارب در بين مردمي زندگي ميکنم که جملگي لباس تزوير به تن کرده اند تو خود جامه صداقت بر تنم بپوشان
آمين ...
ممنون
چنين چيزي برآمده از فيلمهاي پورنو هست نه زندگي واقعي
قابل توجه دوستانی که ممکنه از بلاگ ها و مطالب شما ترویج بی بند و باری رو برداشت کنن.
ضمن احترام به نظر شما من به شدت با ازدواج باز که فرمودين مخالفم و آن را از مظاهر بي بند و باري ميدونم هيچکسي نميتونه در آن واحد عاشق چندنفر باشه و با چندنفر هم بستر بشه
چنين چيزي برآمده از فيلمهاي پورنو هست نه زندگي واقعي
❺ ღ ®