دیوار کاربران


nasim200
nasim200
۱۳۹۲/۱۰/۱۸

سلام خوشحال میشم بیایید بلاگ جدیدم نظر بزاریید ...موضوش اینو نگاه..

http://www.hamkhone.ir/member/12677/blog/view/76709/

+5
@};@};@};

CyrucTheGreat
CyrucTheGreat
۱۳۹۲/۱۰/۱۸

زیر بارون راه نرفتی
تابفهمی من چی میگم
تو ندیدی اون نگاه رو
تا بفهمی از کی میگم.

چشمای اون زیر بارون
سر پناه امن من بود
سایه بون دنج پلکاش
جای خوب گم شدن بود

تنها شب مونده و بارون
همه ی سهم من این بود
تو پرنده بودی من سرو
ریشه هام توی زمین بود

اگه اون رو دیده بودی
با من این شعر رو می خوندی
رو به شب دادمی کشیدی
نازنین ! چرا نموندی ؟

حالا زیر چتر بارون
بی تو خیس خیس خیسم
زیر رگبار گلایه
دارم از تو می نویسم

تنها شب مونده و بارون
همه ی سهم من این بود
تو پرنده بودی من سرو
ریشه هام توی زمین بود


CyrucTheGreat
CyrucTheGreat
۱۳۹۲/۱۰/۱۶

زیباترین گل با اولین باد پاییزی پرپر می شود

باوفاترین دوست به مرور زمان بی وفا می شود

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

این پرپر شدن از گل نیست از طبیعت است

و این بی وفایی از دوست نیست از روزگار است




+5

134

ali1366reza
ali1366reza
۱۳۹۲/۱۰/۱۵

نازنینم

عشقم را نه از روی جملات نامه هایم بلکه

از چشمانم بخوان .

کلمات ، عشق باشکوه مرا حقیرو کوچک میکنند .

برای فهمیدن معنی نگاهم دنبال کتاب ها نرو

جوابش را در قلبت خواهی یافت .

((علی مرتضوی))

SASAN_design
SASAN_design
۱۳۹۲/۱۰/۱۵

بی خیال تمام هیاهوی اطراف
بر ساحل زندگی قدم می زنم
بی خیال فکر تو
دنیای خود را نقاشی می کنم
بی خیال تمام آنچه باید باشد
نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم
بی خیال همه رفت ها
به داشته های خود دل می بندم
اما
بگذار قدم بزنم...
قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی
این روزها...
غروب عشق برای من
حیات دوباره خورشید
در آنسوی آسمان بودن ها؛ بر ساحل زندگیست!
نسیم دریا بر لبانم می نشیند
با خود می اندیشم
گویا
عشق در همین حوالی ست...
و باز می گویم
شاید
تا غروب عشق
نیمروزی باقی ست...

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۲/۱۰/۱۵

+5

CyrucTheGreat
CyrucTheGreat
۱۳۹۲/۱۰/۱۴

تمامِ آن چیزی که درباره‌ی تو در سرم هست،
ده‌ها کتاب می‌شود،
اما تمام چیزی که در دلم هست،
فقط دو کلمه است،
دوستت دارم
.
.
.
دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست
مرا شاد میکند و لبخند را به دنیایم هدیه میکند
حتی این روزها گاهی پرواز میکنم
من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم …
.
.
.
احتیاجی به تسبیح نیست ،
دستانت را که به من بدهی با انگشتانت ذکر “دوست داشتن” می دهم . . .
.
.
.
زندگی می کنم و برایش دلیل هم دارم :
دوست داشتن تــــــــــــــــــــــو …
.
.
.
و چه انتظار بزرگی است
اینکه بدانی
پشت هر “دوستت دارم”
چقد دوستت دارم…!
.



.
.
دوست داشتن یعنی
وقتی میــــدونه…
رو چیزی حساسی…
یا از کاری بدت میـــاد…
حواسش هست که ناراحتت نکنه…
دوست داشتن یعنی همین…
.
.
.
گوش تلفن کر
“دوستت دارم ” را امشب
در گوش خودت
خواهم گفت . . .
.
.
.
به یک “نترس”
به یک “نوازش”
به یک “آغوش”
به یک “دوستت دارم”
خلاصه بگویم به “تو” نیازمندم
.
.
.
و من هنوز تو را مثل “تمام شد” مشق شبم دوست دارم …
.
.
.
از من نپرس چقدر دوستت دارم ،
اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست . . .
.
.
.
باران بند آمد
ولی نبودن تو همچنان میبارد
باران بند آمد
ولی دوست داشتن تو بند نمی آید . . .
.
.
.
دوست دارمش
از بند تا بلند
از دست تا دعا
از صبر تا خدا
حتی اگر…
همه بگویند : از آن من نیست
.
.
.
چــه خــوبــ اســتـــ اَگـــر
آدم هـــا یــکــ نـــفـر را
هـَــر روز دوســتـــ داشـــتــه بــاشــنــد
نــه هـَــر روز یـکــ نــفــر را …
.
.
.
یه “دوستت دارم”هایی هم هست …
میدونی دروغه ها …
ولی قلبت واسه باورش به عقلت التماس میکنه …!
.
.
.
روزی چند بار دوستت دارم
یکبار وقتی که هوا بَرَم می دارد ، قدم می زنیم
وقتی که خوابم می آید ، تو می آیی
یکبار وقتی که باران ناز می کند ، دلِ ناودان می شکند و می بارد
وقتی که شب شروع می شود ، تمام می شود
یک بار دیگر هم دوستت دارم !
باقیِ روز را
هنوز را
.
.
.
می دانی که هنوز “دوستت دارم” عاشقانه ترین هدیه ای است که برای تو دارم !
.
.
.
به دوست داشتَنت مشغولم …
همانند سربازی که سالهاست ؛ در مقرّی متروکه ،
بی خبر از اتمام جنگ ،
نگهبانی می دهد…!
.
.
.
آدمهایی هستند که شاید کم بگویند “دوستت دارم”
یا شاید اصلا به زبان نیاورند دوست داشتنشان را … بهشان خرده نگیرید !
این آدمها فهمیده اند “دوستت دارم” حرمت دارد ،
مسئولیت دارد
ولی وقتی به کارهایشان نگاه کنی دوست داشتن واقعی را میفهمی ،
میفهمی که همه کار میکند تا تو بخندی ، تا تو شاد باشی …
آزارت نمیدهد ، دلت را نمیشکند …
به هر دری میزند که با تو باشد !
.
.
.
آن که ” دلت را شکست ” … ” تاریخ تولدش ” یادت مانده …
آنکه ” رهایت ” کرد تاریخ ” آمدنش ” و”رفتنش”… دقیق
و آنکه ” احساست ” را بــه بازی گرفت …
لحظه بــه لحظه خاطراتش را سالها در یاد داری … !
اما…
آنکه دوستت دارد سطری در تارخ زندگیت بـه نامش زده ای !!؟

+5

mss110
mss110
۱۳۹۲/۱۰/۱۴

ببینین کاردخترابه کجاکشیده که روسرشون مسکن مهر می سازن!!!!!!!!!!لبخند

arash4
arash4
۱۳۹۲/۱۰/۱۲

یکی خیسش می کنه!!!

یکی سیخش می کنه!!!

یکی چربش می کنه!!!

یکی نرمش می کنه!!!

یکی بلندش می کنه!!!

یکی میخوابوندش!!!

مالِ یکی کوتاهه!!!

مالِ یکی بلنده!!!

چه مکافاتی شده موی سراین جوونا!!!مخلص فکر های منحرف هم هستم

sarakhanum
sarakhanum
۱۳۹۲/۱۰/۱۰

این روزها که می گذرد

هرروز احساس می کنم که مرا

از عمق جاده های مه آلود

یک آشنای دور صدا میزند

آهنگ آشنای صدای او

مثل عبور نور ، مثل عبور نوروز

مثل صدای آمدن روز است

آن روز که ناگزیر می آید

آن روز ، پرواز دستهای صمیمی

در جستجوی دوست آغاز می شود

روزی که دست خواهش ، کوتاه

روزی که التماس گناه است

و زانوان خسته ی مغرور

جز پیش پای عشق

با خاک آشنا نشونـد

روزی که سبز ، زرد نباشد

گلها اجازه داشته باشند

هر جا که دوست داشته باشند، بشکفند

دلها اجازه داشته باشند

هر جا که نیاز داشته باشند، بشکنند

ای روزهای خوب که در راهید!

ای جاده های گم شده در مه!

ای روزهای سختِ ادامه!

از پشت لحظه ها به در آیید!

ای روز آفتابی!

ای روز آمدن!

ای مثل روز، آمدنت روشن!

این روزها که می گذرد
هر روز، در انتظار آمدنت هستم!