دیوار کاربران


IMMK2IMMK2
IMMK2IMMK2
۱۳۹۲/۱۰/۳۰

پیرمرد خسته کنار صندوق صدقه ایستاد. دست برد و

از جیب کوچک جلیقه‌اش سکه‌ای بیرون آورد. در حین

انداختن سکه متوجه نوشته روی صندوق شد: صدقه عمر

را زیاد می‌کند، منصرف شد و رفت...

0AhmadMonta
0AhmadMonta
۱۳۹۲/۱۰/۲۴

دمش گرم، باران را میگویم به شانه هایم، خسته شدی؟

امروز تو استراحت کن من به جایت میبارم.به

BlueMan
BlueMan
۱۳۹۲/۱۰/۲۴

مَســآحَتِــ خَلــوَتَـــم را پُـــر کُـن...
خُــــدآ!!!
فَــرقــی نمــی کُنــد
عَمـــودی یـآ اُفُقـــی...
هَمیـن کِـه ضِلعــی اَز
چهـــآر دیــوآریَــم بـآشــی،کـآفیسـت...

amir3kc
amir3kc
۱۳۹۲/۱۰/۲۲

ﺑﻌﻀﯽ ﺩﺧﺘﺮﺍ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﺯﯾﺮ ﭼﺸﻤﺸﻮﻥ ﺧﻂ ﻣﯿﮑﺸﻦ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭﻩ ﺗﻮ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺑﯿﺎﺩ !

hasti0098
hasti0098
۱۳۹۲/۱۰/۲۱

hasti0098 :
:)+5

:6tai:D


meisam7p
meisam7p
۱۳۹۲/۱۰/۲۱

قصه عشقت را به بیگانگان نگو

چرا که این کلاغ های غریب

بر کلاه حصیری مترسک نیز آشیانه می سازند

5+

hamtone
hamtone
۱۳۹۲/۱۰/۲۱

+5


saeedhan
saeedhan
۱۳۹۲/۱۰/۲۰

هدیه یه حیف نون به همسرش ، خواستم برات گل بخرم دیدم خودت گلی
کود خریدم !

saeedhan
saeedhan
۱۳۹۲/۱۰/۲۰

چه دوستی پاکی دارند کفشها...

یکی گم شود...دیگری محکوم به آوارگیست

amir107
amir107
۱۳۹۲/۱۰/۲۰

نخست دیر زمانی در او نگریستم چندان که چون نظر از وی بازگرفتم در پیرامون من همه چیزی به هیئت او در آمده بود..
آن گاه دانستم که مرا دیگر از او گریز نیست….

.

دیر باریدی باران …. دیر….!!!!
من مدتهاست در حجم نبودن کسی خشکیده ام