دیوار کاربران


GH_MOHSEN
GH_MOHSEN
۱۳۹۲/۰۹/۱۹

عــشـق ؛
زیـــــبـاتـــریــن لـــذّتـــیـست ..

کــه بـه وقــت ِ ارتـــکاب ِ آن ..
...
خـــــدا ،

بـــــرای ِ بـــــشر ..

ایــــستــاده “دســـت” مــــــیـزنــــد

Amir
Amir
۱۳۹۲/۰۹/۱۹

ساقیا امشب صدایت با صدایم ساز نیست یاکه من بسیار مستم یا که سازت ساز نیست ساقیا امشب مخالف می نوازی تار را یا که من مست و خرابم یا که تارت تار نیست

mehdi62
mehdi62
۱۳۹۲/۰۹/۱۹

خیلی ها برای لذت بردن از زندگی ، گذشته ی خود را رها می کنند و می گویند: امروز انگار نخستین روز عمر منه!

اما من ترجیح می دهم که بگویم امروز آخرین روز از زندگی منه و میخواهم از لحظه لحظه ی آن استفاده کنم گویی که فردایی در کار نیست ...

hadishop
hadishop
۱۳۹۲/۰۹/۱۹

دختر چوپون.........
آهاي دختر چوپون آهاي دختر چوپون
دل ديوونه رو كشوندي تو دشت و بيابون
از اين سو به اون سو
چه پاك و آشناست ساده نگاهت
چه بي رياست نجابت سلامت
من حتي توي خوابم نمي ديدم
كه چشمام وا بشه به روي ماهت
از تو پس كوچه تنهاي دل
عشق تو منو صدا كرد
خودمو بي خبر از من گرفت
با تب عشق آشنا كرد
آهاي دختر چوپون آهاي دختر چوپون
دل ديوونمو كشوندي تو دشت و بيابون
از اين سو به اون سو
همه عالمو من گشتمو ديدم
تا به دشت و ديار تو رسيدم
زير چارقد گلدار روي موهات
منم به عشق آخرم رسيدم
آهاي دختر چوپون آهاي دختر چوپون
دل ديوونمو كشوندي تو دشت و بيابون
از اين سو به اون سو
از اون راه رفتنت برقصه موهات
گل بوسه خورشيد روي لبهات
منو تا اوج بودن مي كشوني
اگه جا بدي دستامو تو دستات
هوس بوسه ز لبهاي تو
انگاري خوابه و رويا
شبو تا صبح به سحر رسوندم
با تو انگار كه يه دنيام
آهاي دختر چوپون آهاي دختر چوپون
منه ديوونه رو كشوندي تو دشت و بيابون
از اين سو به اون سو
آهاي دختر چوپون آهاي دختر چوپون
گل عشقو تو صحراي دلم كاشتي چه آسون
تو كاشتي چه آسون
آهاي دختر چوپون آهاي دختر چوپون
منه ديوونه رو كشوندي تو دشت و بيابون
از اين سو به اون سو

ashkaan
ashkaan
۱۳۹۲/۰۹/۱۹

هميشه با به دست آوردن آن کسي که دوستش داريم ،

نمي توانيم صاحبش شويم.

گاهي لازم است از او بگذريم تا بتوانيم صاحبش شويم.


KIARASHE2010
KIARASHE2010
۱۳۹۲/۰۹/۱۹

لحظه ها را گذرانديم تا به خوشبختي برسيم .. غافل از اينكه .. خوشبختي همان لحظههايي بود كه مي گذرانديم


0Arta
0Arta
۱۳۹۲/۰۹/۱۹


0Arta
0Arta
۱۳۹۲/۰۹/۱۹


kiyan
kiyan
۱۳۹۲/۰۹/۱۹

بر خاک بخواب نازنین،تختی نیست. آواره شدن ,حکایت سختی نیست. از پاکی اشکهای خود فهمیدم . لبخند همیشه راز خوشبختی نیست

hadisalimi1990
hadisalimi1990
۱۳۹۲/۰۹/۱۹

ميداني كدام حاتت را دوست دارم؟
وقتي كمي مستي وكمي سرگيجه داري
بعد از اون ميپيچي دور گردنم ونگاهي عميق
به دنبالش ازمن ميپرسي چه قدر دوستت دارم
لحظه رفتنت بيچاره ميشوم وعقلم زايل
آرام ندارم وحالم گرفته ميبشود
وچه چيزهايي كه نمي داني
ولحظه اي مي آيد
من زنده نيستم