بلاگ كاربران


  • راننده تاکسی و عزرائیل :

  • راننده تاکسی و عزرائیل :این قضیه میگن واقعیت داره و توی مشهد اتفاق افتاده ...مسافرکش بدون مسافر داشته میرفته یهو کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی میبینه کنار میزنه سوارش میکنه و مسافر صندلی جلو میشینه یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی میپرسه :آقا منو میشناسی ؟راننده میگه : نه یهو راننده واسه یه مسافر خانوم که دست تکون میده نگه میداره و خانومه عقب میشینه مسافر مرد از راننده دوباره میپرسه …
  • جملات کوتاه ولی زیبا

  • بزرگترین مزیت راستگویی این است که نیازی نیست به یاد بیاری چی گفتی.. .  زخم که میخوری , مزه مزه اش کن .. حتما نمکش اشناست   اسکناس های تا نخورده را می شمارد! امسال هم نوه ها برای عید دیدنی نیامدند....!!!!   دنیا پر است از انســان هایی با ظاهر زیبا که هر روز لباسی نو بر تن می کنند ولی نزدیکشــان که می شوی بوی کهنگی اندیشـه هایشان آزارت می دهد ....!!!!     مردی نزد روانپزشک …
  • دلم گرفته آز آدمایی که میگن دوست دارم

  • دلم گرفته آز آدمایی که میگن دوست دارم اما معنیشو نمیدونن.. از آدمایی که میخان مال اونا باشی اما خودشون مال تونیستند.. ازاونایی که زیر بارون برات میمیرن و وقتی آفتاب میشه همه چیز یادشون میره!
  • مدل آرایش عروس 2014

  •   مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس مدل آرایش عروس -…
  • من راننده این آقا هستم........

  • پسری دختر زیبایی رو تو خیابون دید.... شیفته اش شد .... چند ساعتی باهم تو خیابون قدم میزدند ...که یهویه مازراتی جلوی پاشون ترمز کرد . . .دختره به پسر گفت :خوش گذشت اما من همیشه نمیتونم پیاده راه برم .... کار نداری؟!! بای ...!دختره نشست تو ماشینراننده بهش گفت : خانوم ببخشید میشه پیاده بشی؟ ... من راننده این آقا هستم !!!! 1  …
  • نصفه توئه یاد بگیر....

  •     اینجاس که میگن: نصفه توئه یاد بگیر... دقیقا بعدا از خوندن این مطلب اینو به خودم گفتم... واقعااااا قابل تامله این داستان     کشاورزی جوان، یک اسب پیر داشت یک روز هنگام برگشتن به خانه چون مراقبش نبود داخل چاهی بدون آب افتاد. کشاورز جوان هر چه سعی کرد نتوانست اسب را از چاه در آورد از طرفی دلش هم به حال اسب پیر میسوخت که آن طور درد بکشد پس برای اینکه اسب زجر نکشد فکری به…
  • عشق سنتی.عشق مایه داری

  • عشق سنتی محل اشنایی: مراسم عقد کنان پس از جاری شدن صیغه ی عقد وسایل ارتباطی: پدر و مادر، خواهر و برادر، خاله و عمه و هر کس دیگری که بتواند سلامت ارتباط طرفین را تضمین کند عوامل تحکیم کننده: تفاهم والدین، ردیف بودن کار و کاسبی، وضع بازار عوامل بازدارنده: عدم تفاهم ایدئولوژیک دو خانواده باهم، سیاست های بین المللی، دخالت های خارجی، پرو پیمان نبودن حساب بانکی یکی از طرفین وسایل نقلیه: بنز 280مدل1973…
  • عشق دانشگاهی.عشق اینترنتی

  • عشق دانشگاهی محل اشنایی : کلاس، ازمایشگاه، خیابان های اطراف دانشگاه، دفتر ثبت نام اردو و اینا وسایل ارتباطی: جزوه، کتاب، و باز هم جزوه با درج یک سری اعداد و ارقام خاص عوامل تحکیم کننده: انجام تحقیقات مشترک، گرفتن پروژه های مشترک، انجام کارای احمقانه ی مشترک، تقلب های دو نفره، درس خواندن مشترک عوامل بازدارنده: وجود جو خفن در دانشگاه، دانشجو ی ممتاز بودن طرف و تمایل طرف به حضور در مقاطع بالاتر، دو…
  • از مــن نــرنــــــــــج ؛....

  •   از مــن نــرنــــــــــج ؛ نــه مـغــــــرورم ، نــه بــی احــســــــــاس فـقــط خســــته ام ، خســــته از .. خســــته از .. خســــته از ....  
  • نمایش....

  •   این روزهایم به تظاهر می گذرد… تظاهر به بی تفاوتی تظاهر به بی خیالی به اینکه دیگر هیچ چیز مهم نیست ، اما چه سخت می کاهد از جانم ، این  “ نــمــایــــش” !