دیوار کاربران


danial55
danial55
۱۳۹۲/۱۲/۱۳

کســی را دیــدم کــه جوانــی اش

شانــه لا بـه لای مـو هایـش گـیر نمــی کرد

کســــــــی کــــه آرزو داشـــــــت

بــالای چشمَــش ابـــرو باشــــد.

کســـی کــه کودکیــش را

بـــا چشم چشم دو "ابــرو" آغــــاز نکرد...
بیاین با هم برای کسایی که حتی ملاقاتشون

هم ممنوع شده ، دعا کنیم....

danial55
danial55
۱۳۹۲/۱۲/۱۳

ریشه از سنگ قویتره.

موفقیت زمان میبره....

پس ایمانت رو نباز و ناامید نشو.

danial55
danial55
۱۳۹۲/۱۲/۱۳

نسلی هستیم که هرگز در آینده

نخواهیم گفت:

کجایی جوانی که یادش بخیر!!!

هیچ یاد خیری نداریم...

danial55
danial55
۱۳۹۲/۱۲/۱۳

دلم خوش بود که یارم با وفا بود

کمی از زندگیش ازان مابود

ولی افسوس که فکر ماغلط بود

که زنگ تفریحش احساس مابود

danial55
danial55
۱۳۹۲/۱۲/۱۳

دیدی ای دل عاقبت زخمت زدند گفته بودم مردم اینجا بدند،

دیدی ای دل ساقه ی جانت شکست آن عزیزت عهد و پیمانت شکست،

دیدی ای دل در خیابان یک یار نیست هیچکس در زندگی غم خوار نیست،

دیدی ای دل حرف من بیجا نبود از برای عشق اینجا جا نبود

تو بهار عمر را دیدی چه شد زندگی را هیچ فهمیدی چه شد،

دیدی ای دل دوستی ها بی وفاست کمترین چیزی ک میابی وفاست

ای دل اینجا باید از خود گم شوی عاقبت هم رنگ این مردم شوی

danial55
danial55
۱۳۹۲/۱۲/۱۳

صبح امروز کسی گفت به من

تو چقدر تنهایی!

گفتمش در پاسخ:

تو چقدر نادانی

تن من گر تنهاست

دل من با دلهاست

دوستانی دارم که دعایم گویند

و دعاشان گویم

یادشان در دل من

قلبشان منزل من...

danial55
danial55
۱۳۹۲/۱۲/۱۳

هر چقدر شعر نوشتم ، که به باران نرسیم

عاقبت شعرِ شبم ، فلسفه ی باران بود .

تو که در کوچه ی باران زده ی ما :

کُنجِ لالایی مهتاب

زیرِ عطر و نفسِ سردِ اقاقی

لحظه ای می خوابی .

خبر از گمشده ی خیسِ غزلهای دلِ من ، تو نداری ؟

چِقَدَر فقر کشیده لبِ خشکِ عطشِ تو ؟

که نمِ غربتِ چشم و شَطِ طوفانیه دریایِ دلِ خسته ی من را نتوانی ؟

تو خودت ، داغِ دلِ هر نفس از بارانی .

پس کجا قدرِ شب و فلسفه ی عشقِ مرا می خوانی ؟؟

هر چقدر شعر نوشتم که به باران نرسیم :
آسمان ، قدرتِ درکش چقدر بالا بود !!!

danial55
danial55
۱۳۹۲/۱۲/۱۳

تو می دونی که من باتو / کــویـری غرق الماسم

دلــم دریــای طــوفانه / حضورت موج احساسم

به من نزدیک شـو گاهی / غم دنیامو درمون کن

یه جـایی دور از این دنیا / غم دنیا رو پنهـون کن

واسـه تسکیـن ایـن دردا / عروجی رو به دریا کن
اگه شب راهـو پـوشـونده / گریزی سوی فردا کن

من از هر روز عاشــق تر / پی رویای دیـــــروزم
هنــوزم تا نفــــس دارم / به این درچشم میدوزم

سکوت خونـــه سنگینــه / طنینی درشب من باش
تو این کابــــوس تنهایی / نویدی بر لب من بـاش

فراموشم نکـــــن هرگز / اگرچه خسته ی راهـی
من از دسـت خودم خستم / به من نزدیک شوگاهی

danial55
danial55
۱۳۹۲/۱۲/۱۳

تو می دونی که من باتو / کــویـری غرق الماسم

دلــم دریــای طــوفانه / حضورت موج احساسم

به من نزدیک شـو گاهی / غم دنیامو درمون کن

یه جـایی دور از این دنیا / غم دنیا رو پنهـون کن

واسـه تسکیـن ایـن دردا / عروجی رو به دریا کن
اگه شب راهـو پـوشـونده / گریزی سوی فردا کن

من از هر روز عاشــق تر / پی رویای دیـــــروزم
هنــوزم تا نفــــس دارم / به این درچشم میدوزم

سکوت خونـــه سنگینــه / طنینی درشب من باش
تو این کابــــوس تنهایی / نویدی بر لب من بـاش

فراموشم نکـــــن هرگز / اگرچه خسته ی راهـی
من از دسـت خودم خستم / به من نزدیک شوگاهی

danial55
danial55
۱۳۹۲/۱۲/۱۳

این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت!!

هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت...

دوزخ از تیرگیِ بختِ درونِ تو بوَد

گر درون تیره نباشد، همه دنیاست بهشت...