بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    ...

  • تعداد نظرات : 6
  • ارسال شده در : ۱۳۹۵/۰۶/۱۰
  • نمايش ها : 317




مادر خطاب به بچه ی خردسالش :
هیچ میدونستی وقتی که اون شیرینی رو یواشکی برمی داشتی ، در تمام مدت ، خدا داشت تورو نگاه میکرد ؟
- آره مامان جونم !
_فکر میکنی به تو چیزی می گفت ؟
- می گفت غیر از ما دو نفر کسی نیست ، پس میتونی دوتا برداری !
"خداوند امید شجاعان است ، نه بهانه ی ترسوها




نظرات دیوار ها


Fereshteh
ارسال پاسخ

ای جان

0Arta
ارسال پاسخ

جالبو قشنگ..

ShePerZ
ارسال پاسخ
hedieh
ارسال پاسخ
_MiM_
ارسال پاسخ

خیلی خوب ...

جمله آخر

808atanaz
ارسال پاسخ

نورمن وینسنت پیل ...