دیوار کاربران


Kaveh33
Kaveh33
۱۳۹۲/۱۱/۲۹

نمی دانم چیستی !
آن قدر می دانم که
هر گاه واژگان به تو رسیدند مبهم شدند
و هرگز نتوانستند تو را به من برسانند.
چگونه می توانم ترجمانی از تو داشته باشم؟
هنگامی که در وهم و خیال هم نمی گنجی.
به هر کجا که می رسم، رد پایی از تو باقیست...
شاید روی زمین نباشد
اما در دلم هست...

arsalan68
arsalan68
۱۳۹۲/۱۱/۲۸

در کنار من نشستی ... دور دور از دیگران

سرنوشت این بود ... اما پس نکش با من بمان

دست سردم را دوباره توی دستت جا بده

آن وجود گرم را پنهان نکن یکجا بده

آسمان تا آسمان کولی کشان باد را

می روم تا بینهایت این همه بیداد را

من تو را گم کرده ام در مثنوی، گیجم هنوز

این همه آن چشمهایت را به چشم من ندوز

تو شکایت که: چرا این نیست آن یک هست که؟

من به تو گفتم دوباره: مصلحت این است که

تو نمیخواهی بفهمی معنی این جمله چیست؟

هیچ کس را هیچ وقتی تو نمیفهمی که کیست

sina21
sina21
۱۳۹۲/۱۱/۲۸

دریا همیشه از من دلیر است؟!چون...
بزرگی دل عزیزانم را مدام به رخش میکشم...
+5+

arsalan68
arsalan68
۱۳۹۲/۱۱/۲۸

وقتے دو قلــ♥ــب برای یڪـدیگر بتپد

هیچ فاصلـــ ــہ اے دور نیسـﭞ

هیچ زمانے زیــــاد نیسـﭞ

و هیچ عشـــ♥ـــق دیگرے نمے تواند آن دو را از هم دور کند !

محڪـم تریـטּ برهاטּ عشــ♥ـــق اعتمــــــــــــــ♥ــــــــــــاد اسـﭞ

rosva
rosva
۱۳۹۲/۱۱/۲۳

خسته ام از تظاهر به ایستادگی
از پنهان کردن زخم هایم
زور که نیست!
دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و
با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است....!
اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم.....
میخواهم لج کنم ، با خودم ، با تو ، با همه ی دنیا....!
چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و مثل هر روز باشی....؟!
خسته ام .... از تو .... از خودم....از همه ی زندگی....
میخواهم بکشم کنار ! از تو ... از خودم..... از همه ی زندگی....

mohamad65
mohamad65
۱۳۹۲/۱۱/۲۳

بَـعـضــﮯ پِـسَـرآ :

مـَـטּ فَـقَـطـ اَـز تُـو פֿُـوشَـمـ مـیـاב عَـزیــزَمــ

فَـقـط اَـز تــو→

از تــو↑

تــو↗

تــو↓

وَ تـــو↘!!!

saeidazad
saeidazad
۱۳۹۲/۱۱/۲۲

به به

0loveme
0loveme
۱۳۹۲/۱۱/۱۵


Scarschild
Scarschild
۱۳۹۲/۱۱/۱۵

چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو

بی تو مردم مردم...

گاه با خود می اندیشم

خبر مرگ مرا با تو چه کسی خواهد گفت؟!

و ان زمان که خبر مرگ مرا میشنوی روی تو را کاشکی میدیدم

شانه بالا زدنت را بی قید و تکان دادن سر و تکان دادن دستت

که عجب عاقبت مرد افسوس؟!!!

من به خود می اندیشم

چه کسی باور کرد جنگل جان مرا؟!

اتش عشق تو خاکستر کرد.............

sina21
sina21
۱۳۹۲/۱۱/۱۵

یارو سر نماز گریه می کرده غضنفر با بغض بغلش میکنه و میگه راس بگو واسه خدا اتفاقی افتاده?

به غضنفر میگن : خانمت فوت کرده ، بسوزونیمش یا خاکش کنیم ؟؟؟ میگه : اصلا ریسک نکنین ؛ اول بسوزونیدش بعد خاکش کنین !

+5+