دیوار کاربران


amirsam68
amirsam68
۱۳۹۳/۰۲/۱۱

یه روز
مخاطب خاصم ازم پرسید : چقد دوسم داری؟
منم گفتم :
حالا کی گفته من دوست دارم اصن !؟
هیچی دیگه
رف مخاطب عام شد کصافط :│

sharloot
sharloot
۱۳۹۳/۰۲/۱۰

غریبه

نمیدانم

گنجشک ها که آنقدر شبیه همند

چطور همدیگر را میشناسند

و نمیدانم

چقدر شبیه من هست

که تو دیگر مرا نمیشناسی!

reyhaneh
reyhaneh
۱۳۹۳/۰۲/۱۰

(5 کار مهم که افراد موفق قبل از ساعت 8 انجام میدهند)

دوست خوبم بلاگ جدیدم هست خوشحال میشم حضور گرمتونو

مثل همیشه اونجا داشته باشم نظر یادتون نره ممنون

47atena
47atena
۱۳۹۳/۰۲/۱۰

چطور دلت می آید دستی که طالعش تویی و بسویت

دراز شده است راچشم انتظار بگذاری...؟؟ نازنین تو که

اینگونه نبودی.......

نمیبخشم " او " آن ضمیر سوم شخص غایب را که " من "

اول شخص مخاطبت ،همان که میگفتی عزیزت است را به

آتش میکشد....و تورا وادار میکند که در نبوت بغض

کمرشکن را بهمنی که دوستت دارم هدیه کنی.......

دارم از اشکهایم گردنبندی برایت میسازم تا گریه هایم را به

گردنت بیاندازم تا بدانی در نبودت چه درد ها که نمیکشم...

تا کی باید بمانم سر این دو راهی که مرا جا گذاشتی؟؟

تو را به خدایت قسم بیا و آرامم کن..........نازنین

بیا و دست دلم را بگیر و آرام برایش از همان قصه های

همیشگی بگو....بگو که میمانی کنارش....

این روزها کمی باور میخواهم که مرا دوست

داری و یک دنیا تو را آرزو میکنم......

47atena
47atena
۱۳۹۳/۰۲/۱۰

خدایا امروزبینایی چشمانم کار دست دلم داد...چیزی را که نباید

میدیدم،را دیدم.....سوختم و خاکسترشدم....دلم شکست.....

خدای من....قلبم دخترانه میزند نه مردانه...چشمانم خیس است

و مینویسم که نمیبخشم آنهایی که مرا در درون خودم به خاک

سپردند.....آرزوهایم را برباد دادند...کسی که مال من بود را

ازعاشقانه هایم دزدیدند...ومن فقط دلم شکست وبغض کردم

بنده هایت از کنارم رد میشوند و بازبانشان نیشم میزنند

خودم......و دلم محتاج به یک خواب بدون بیداری هستیم

تنهایم......همین تمام حرف دل من است

47atena
47atena
۱۳۹۳/۰۲/۱۰

ای دل! شدی سنگ صبوری برای همه
.
همیشه شریک دردهایشان بودی و همنشین دل خرابشان.
.
همیشه لحظه های تنهایی شان با تو تقسیم می شد و بغض های

گلوگیرشان با گریه بر شانه های تو جاری می شد.

ولی کاش می دانستند درد تو کمتر نیست، حال تو بهتر نیست.
.
کاش می توانستی فریاد زنی که تنهایی درد دارد و چه سخت است
..
اما ملالی نیست
!
شاید، شاید قسمتت این بود
.
درد کشیده باشی تا بفهمی حال دلی را که درد امانش را بریده و بفهمی

نگفته هایی را که پشت سنگینی یک بغض پنهان مانده

jester
jester
۱۳۹۳/۰۲/۱۰

مرد باس روزی 1 ساعت بشینه پیش عیال بگه :

خانمم ، من آماده ام! هرچقد میخوای غر بزن

به این میگن مرد رویاها

jester
jester
۱۳۹۳/۰۲/۱۰

دل من محکمه ایست که به من میگوید:

همه را دوست بدار

به همه خوبی کن

و اگر بد دیدی دل به دریای محبت بزن و بخشش کن.....

๓คh๓໐໐໓
๓คh๓໐໐໓
۱۳۹۳/۰۲/۰۸

یــــــارو اومده کامنت گذاشته "استفاده از فیلتر شکن حرام است" شماها همه دارین گناه میکنید...!!!!!!
یکی نیست بگه ، دیوث خودت با قند شکن اومدی تو فیسبوک !!!!!!!

47atena
47atena
۱۳۹۳/۰۲/۰۸

من دلم می خواهد خانه ای داشتم پر دوست.بردرش با قلم سبز بهار می نویسم خانه دوستی ما اینجاست، تاکه سهراب نگوید دیگر خانه دوست کجاست..
*
**
***
****
***
**
*
کلبه ای می سازم

پشت تنهایی شب

زیر این سقف کبود

که به زیبایی پرواز کبوتر باشد

چارچوبش از عشق

سقفش از عطر بهار

رنگ دیوار اتاقش گل یاس

عکس لبخند تو را می کوبم

روی ایوان حیاط

تا که هر صبح اقاقی ها را

از تو سرشار کنم

همه ی دلخوشی ام بودن توست

وچراغ شب تنهایی من

نور چشمان تو است

کاشکی در سبد احساسم

شاخه ای مریم بود

عطر آن را با عشق

توشه راه گل قاصدکی می کردم

که به تنهایی تو سربزند

توبه من نزدیکی وخودت می دانی

شبنم یخ زده چشمانم

در زمستان سکوت

گرمی دست تو را می طلبد

می زنم کبـریت بر تنهایی ام

تـا بسـوزد ریشۀ بی تابی ام

می روم تا هر چه غم پارو کنم

خـانه ام را بـاز هم جــارو کنم

می روم تا موی خود شانه کنم

خنـده را مهمان ایـن خـانه کنم

می روم تـا پـرده ها را وا کنـم

دوست دارم ؛ دوست دارم

عشـق را معنـــا کنــــم

شادی ام را رنگ آبی می زنم

بوسه بر طعم گلابی می زنم

می زنم یک شاخه گل بر موی خود

می نشینم باز بر زانوی خود

می نشانم روی دستم یک کتاب

تا بخوانم باز هم یک شعر ناب

آری!آری! این منم این شاد و مست

دوست دارم عاشقی را هرچه هست

این کیست که از درون من فریاد می کشد ؟
شعله های سرکشش
گرد قلب و روح من دیوار می کشد؟

این کیست که با زبان من گفتگو گر است؟
با دو چشم من جستجو گر است؟

این کیست؟

قلب او درون سینه ی من است؟
یا که این دل من است که در وجود او می تپد؟

این کلام اوست در دهان من؟
یا صدای من در گلوی اوست؟

این کیست؟

گرمی دو دست من از درون اوست؟
یا که دست اوست نوازش گر وجود من؟

اصل من کجاست؟
هر که هست

هر چه هست

روح اوست جان من

یا که جسم من قالبی برای او

عشق فضای بین ماست

او عاشق وجود من

عشق من حضور اوست...!

کاش می دانستی

من سکوتم .....

حرف هايم .......

خنده هايم حرف است

می توانم همه را پيش تو تفسير کنم

کاش می دانستی

کاش می فهميدی

کاش و صد کاش نمی ترسيدی

که مبادا دل من پيش دلت گير کند

يا نگاهم تلی از عشق به دستان تو زنجير کند

من کمی زودتر از خيلی دير

مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد

تو نترس

سايه ها ياد مرا سمت خيال تو نخواهند آورد

کاش می دانستی

چه غريبانه به دنبال دلم خواهی گشت

تازه خواهی فهميد

مثل من عاشق صادق

هرگز نكني پيدا

هرگز نكني پيدااااااااا
*
**