انسان وبازگشت . . .(مخاطب خاص دارد)

هر انسانی  روزی تمام داشته ها ونداشته هایش را

تمام گفته ها ونگفته هایش را

تمام  غم ها وشادی هایش 

تمام شکستن ها وزخم هایش را

و تمام داشته ها ونداشته هایش را 

جمع میکند واز میان انسان ها میرود

میرود و رهسپار جاده زندگی خود میشود

و درتنهایی تا انجا که توان دارد وجان دربدن، قدم برمیدارد

اما به یک جا که برسد، می ایستد،

خسته میشود،

احساس تنهایی میکند،

حس میکند چیزی را جا گذاشته،

وتمام مسیر را برای آن جا گذاشته ی فراموش شده

باز میگردد .

هر انسانی که روزی میرود ،

روزی هم بر میگردد .

همیشه چیزی برای برگشتن وجود دارد.

یک خاطره

یک حادثه

یک عشق

یک دوست

یک نامه

یک دلخوشی

یک احساس

یک تصویر

یک نوشته 

یک ....

و امروز

در دنیای من

ودرجایی که من ایستادم

کسی به سویم می آید وبرمیگردد

کسی از دیار عشق

از تبار مهربانی

ازخطه عشق

از سرزمین محبت

از جهان خاطرات

ولحظه های شیرین گذشته

ولبخندهای شیرین روزهای دیرین

و من خوشحالم و شاد وغرق شور وشعف

از بازگشت یک فرشته به دنیای من،آدمی زمینی. . .

تقدیم به کسی که با برگشتنش

هوای زندگی رو عطر آگین

ولحظه هارو رنگین کرد . . .

:)