دیوار کاربران


seashell
seashell
۱۳۹۳/۰۳/۱۰

در کشـتـن ما …چـه میـزنـﮯ …تـیـغ جـفا …!!
مـارا سـر تـازیـانـه اﮮ …بـس بـاشـد…!


Ali1374
Ali1374
۱۳۹۳/۰۳/۱۰

یک صندلی نزدیک تر به تو نشستن
چند قدم بیشتر با تو راه رفتن
خوشبختی
کوچکترین لحظه های حضور توست !

SoGanD_20
SoGanD_20
۱۳۹۳/۰۳/۱۰

اگـر مـوضوعـی را مـــدام بـرایتـان تـکرار میکننـد

بـدانـید کـه بـه احتمـال زیـاد آن موضـوع یـک دروغ اســت !

نـــــوآم چامسکــی

Cuteboy
Cuteboy
۱۳۹۳/۰۳/۱۰

ﺍﯾﻨﻘﺪﯼ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺗﺘﻠـــﻮ ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺧــﻮﺩﻡ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ
والا

Amirtaha
Amirtaha
۱۳۹۳/۰۳/۱۰

گودزیلامون انگشت کرده تو دماغش بش نگاه کردم گفتم:

تو مهدکودک چی بت یاد دادن؟؟

برگشته میگه: به تو چه؟! تو دانشگاه بت یاد ندادن تو کار دیگران دخالت نکنی؟؟

یا روح القدووس اینا دیگه کین؟؟؟؟؟؟؟؟

Amirtaha
Amirtaha
۱۳۹۳/۰۳/۱۰

ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻢ : ﺳﺮﻡ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ !

ﻣﯿﮕﻪ : ﭼﺮﺍ ؟

ﻣﯿﮕﻢ : ﺷﺎﯾﺪ ﺗﻮﻣﻮﺭ ﻣﻐﺰﯼ ﺩﺍﺭﻡ!

ﻣﯿﮕﻪ : ﺧﻔﻪ ﺷﻮ ﺫﻟﯿﻞ ﻣﺮﺩﻩ ، ﺍﻟﻬﯽ ﺯﺑﻮﻧﺖ ﻻﻝ ﺷﻪ ، ﺑﻤﯿﺮﯼ ﺑﺎ ﺍﻭﻥ ﺣﺮﻑ ﺯﺩﻧﺖ...

ﻣﻨﻈﻮﺭﺵ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ » ﺧﺪﺍ ﻧﮑﻨﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ « :-|

مامانه دیگه ...

bahar134
bahar134
۱۳۹۳/۰۳/۱۰

http://www.hamkhone.ir/member/7110/blog/view/120072--63
مهمون صندلیه داغ منم................................................
هوووووووووووووووووووووووووووووووراااااااااااااااااااااااااا.............

Fereshteh
Fereshteh
۱۳۹۳/۰۳/۱۰




adam63
adam63
۱۳۹۳/۰۳/۱۰

در کنار خطوط سیم پیام خارج از ده دو کاج روئیدند

سالیان دراز رهگذران آن دو را چون دو دوست میدیدند

یکی از روز های سرد پاییزی زیر رگبار و تازیانه باد

یکی از کاج ها به خود لرزید خم شدو روی دیگری افتاد

گفت ای آشنا ببخش مرا خوب درحال من تامل کن

ریشه هایم زخاک بیرون است چند روزی مرا تحمل کن

کاج همسایه گفت با تندی مردم آزار از تو بیزارم

دور شو دست از سرم بردار من کجا طاقت تورا دارم

بینوا راسپس تکانی داد یار بی رحم و بی مروت او

سیمها پاره گشت و کاج افتاد برزمین نقش بست قامت او

مرکز ارتباط دید آن روز انتقال پیام ممکن نیست

گشت عازم گروه پی جویی تا ببیند که عیب کار از چیست

سیمبانان پس از مرمت سیم راه تکرار بر خطر بستند

یعنی آن کاج سنگدل را نیز با تبر تکه تکه بشکستند

یادش بخیر

saraiiiiiii
saraiiiiiii
۱۳۹۳/۰۳/۱۰

گلویم را همان بره ای برید که . . .
عمری برای محافظت از او . . .

گرگ ها مرا دریدند !