بلاگ كاربران


 

 

خيلي سخته چيزي رو که تا ديشب بود يادگاري
صبح بلند شي و ببيني که ديگه دوستش نداري
خيلي سخته که نباشه هيچ جايي براي آشتي
بيوفا شه اون کسي که جونتو واسش گذاشتي
خيلي سخته تو زمستون غم بشينه روي برفا
ميسوزونه گاهي قلبو زهر تلخ بعضي حرفا
خيلي سخته اون کسي که اومد و کردت ديوونه
هوساش وقتي تموم شد بگه پيشت نميمونه
خيلي سخته اگه عمر جادوي شعرت تموم شه
نکنه چيزي که ريختي پاي عشق اون حروم شه
خيلي سخته اون کسي که گفت واسه چشات ميميره
بره و ديگه سراغي از تو و نگات نگيره
خيلي سخته تا يه روزي حرفاي اون باورت شه
نکنه يه روز ندامت راه تلخ آخرت شه
خيلي سخته که عزيزي يه شب عازم سفر شه
تازه فرداي همون روز دوست عاشقش خبر شه
خيلي سخته بي بهونه ميوه هاي کال و چيدن
بخدا کم غصه اي نيست چن روزي تو رو نديدن
خيلي سخته که دلي رو با نگات دزديده باشي
وسط راه اما از عشق يه کمي ترسيده باشي
خيلي سخته که بدونه واسه چيزي نگراني
از خودت ميپرسي يعني ميشه اون بره زماني؟
خيلي سخته توي پاييز با غريبي آشنا شي
اما وقتي که بهار شد يه جوري ازش جدا شي
خيلي سخته يه غريبه به دلت يه وقت بشينه
بعد به اون بگي که چشمات نميخواد اونو ببينه
خيلي سخته که ببينيش توي يک فصل طلايي
کاش مجازات بدي داشت توي قانون بيوفايي
خيلي سخته که ببيني کسي عاشقيش دروغه
چقدر از گريه اون شب چشم تو سرش شلوغه
خيلي سخته و قشنگه آشنايي زير بارون
اگه چتر نداشته باشن توي دستا هردوتاشون
خيلي سخته تا هميشه پاي وعده ها نشستن
چقدر قشنگه اما واسۀ کسي شکستن
خيلي سخته واسۀ اون بشکنه يه روز غرورت
اون نخواد ولي بمونه هميشه سنگ صبورت
خيلي سخته بودن تو واسۀ اون بشه عادت
ديگه بوسيدن دستات واسه اون نشه عبادت
خيلي سخته چشماي تو واسۀ اون کسي خيسه
که پيام داده يه عمره واسه تو نمي نويسه
خيلي سخته که دل تو نکنه قصد تلافي
تا که بين دو پرستو نباشه هيچ اختلافي
خيلي سخته اونکه ديروز تو واسش يه دنيا بودي
از يادش رفته که واسش تو تموم دنيا بودي
خيلي سخته بري يکشب واسه چيدن ستاره
ولي تا رسيدي اونجا ببيني روز شد دوباره
خيلي سخته که من و تو هميشه با هم بمونيم
اونقد عاشق که ندونن ديوونه کدوممونيم ... 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


saz12
ارسال پاسخ
ftp024
ارسال پاسخ

به نظرت فونتت خیلی ریز نیست؟