باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…

جوی و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…

وقتی نگاه من به تو افتاد، سرنوشت

تصدیق گفته‌های «هِگِل» بود و ما دو تا…

روز قرارِ اوّل و میز و سکوت و چای

سنگینی هوای هتل بود و ما دو تا

افتاد روی میز ورق‌های سرنوشت

فنجان و فال و بی‌بی و دِل بود و ما دو تا

کم‌کم زمانه داشت به هم می‌رساندمان

در کوچه ساز و تمبک و کِل بود و ما دو تا…

تا آفتاب زد همه جا تار شد برام

دنیا چه‌قدر سرد و کسل بود و ما دو تا،

از خواب می‌پریم که این ماجرا فقط

یک آرزوی مانده به دِل بود و ما دو تا…

{59

دستمال خیس آرزوهایم را فشردم همین ۴ قطره چکید:

.

زنده

.

باد

.

رفیق

.

با معرفت !

+5 +5

منم +5 میخوام...

نیا باران !
زمین جای قشنگی نیست
نیا باران !
زمین بیهوده دلتنگی میکند
تا بیایی دل به آفتاب می بندد

تو بی من و من بی تو ,هیچ هستیم
من و تو با همه ,همه ی دنیا هستیم

دنیای من بی تو هیچم من
با من بمون.................

+5

آدم بايد يه "تو" داشته باشه که هر وقت از همه چي خسته و نا اميد بود بهش بگه : مهم اينه که تو هستي ، بيخيال ِ دنيا!

سر بزنید ممنون میشم عسل جان

عشق شاید تنها جایزه ی این روزگار نامهربان است كه برای بردنش نیازی به پارتی نیست !!
برایش مهم
نیست كه تو "شاهی یا گدا" ! مردی یا زن ! هر چه كه هستی ، باش ! فقط تنها
شرطش این است كه ارزش آن را بشناسی و حرمتش را نگه داری

زندگی کن…

به ضرب المثلها هیچ اعتمادی نیست!

ماهی را هروقت از آب بگیری،

می میرد!!!!!

“به یاد” هم بودن ، قشنگترین هدیه ایست که نیاز به “با هم” بودن ندارد . . .

می پوشانم دلتنگی ام را با بستری از کلمات ، اما باز کسی در دلم “تو” را صدا می زند . .

با کسی‌ نباش که از بی‌ کسی‌ اش می‌‌نالد…

با کسی‌ باش که در جمعِ کسان تو را می‌خواهد