دیوار کاربران


MYRA_AMIR
MYRA_AMIR
۱۳۹۳/۰۷/۱۷

موهبتی الهی است که صبحگاه چشم بگشایی و یادت بیاید

دوستانی داری آبی تر از آسمان ،

روشن تر از صبح

زلال تر از شبنم ؛

دوستانی که چون خورشیدند

صبحتان بخیر و نیکی



+5

mfkhoshbakht
mfkhoshbakht
۱۳۹۳/۰۷/۰۱

خدا جون کمک کن به بعضی بفهمونم به جای تنوع باعث تهوع شدن.
.
.
.
.
بلند بگو : آمین .

hadi6676
hadi6676
۱۳۹۳/۰۳/۱۸

شرلوک هلمز با واتسون میرن بیرون شهر و تو چادر میخوابن،

نصفه های شب شرلوک هلمز واتسون رو بیدار می کنه میگه: به آسمون نگاه کن چی میبینی؟

واتسون: یه عالمه ستاره!

هولمز: از اینهمه ستاره چی می فهمی؟

واتسون: از چه نظر؟ ستاره شناسی؟ الهیات؟ فلسفه؟ از کدوم زاویه بگم؟ تو چی میفهمی؟

هولمز: احمق! چادرمونو دزدیدن

بعضی اوقات پیچیده فکر نکنید ، ساده فکر کنید !

hadi6676
hadi6676
۱۳۹۳/۰۳/۱۸

خدایا

برای خاموشی شب های انتظارم

فقط یک فوت کافیست

خاموشم کن

خسته ام ...

hadi6676
hadi6676
۱۳۹۳/۰۳/۱۸

هرکس که ساختن زندان انفرادی به کله اش زده آدم جالبی بوده و خوب می دانسته چطور با آدم ها بازی کند

یعنی درست تر آن است که بگویم می دانسته آدم بزرگترین دشمن خودش است،

لازم نیست او را بزنند یا زیر شکنجه لت و پارش کنند

بهترین راه این است که خودش را با خودش تنها بگذارند تا خودش دخل خودش را بیاورد!

hadi6676
hadi6676
۱۳۹۳/۰۳/۱۸

برای فریب دادن ، عده ای را شیر میکنند و عده ای را خر

مواظب باشید حیوان صفت نشوید.

بازنده ، بازنده است چه درنده چه چرنده . . .

AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۰۳/۱۲

در به درتر از باد زيستم
در سرزميني كه گياهي در آن نمي‌رويد.
أي تيز خرامان!
لنگي پاي من
از ناهمواري راه شما بود.

شاملو .

๓คh๓໐໐໓
๓คh๓໐໐໓
۱۳۹۳/۰۳/۰۸

به ياد مي آورم كه چه آسان زيبايي دنيا را فقط براي خود خواسته ام...

غافل از شكم هاي گرسنه و بدن هاي عريان...

به ياد مي آورم كه چه آسان چشم بر ناديدني ها گشودم و بر حقايق بستم...

به ياد مي آورم كه چه آسان دستم را ٬ پايم را٬ زبانم را و وجودم را

وقف كار هاي نكردني كردم

و از آنچه بايد مي كردم غافل ماندم...

و چه آسان قلبم را از ياد تو خالي كردم و به حب دنيا سپردم...

آه خدای من...

گذشته ام پر است از گناه٬ گناهاني كه لذت هاي آن سپري شده

و پيامد زيانبارش به جا مانده و گريبانگيرم شده ...

چه بسيار بدي هايم كه تو پرده اش ندريدي..

و چه زشتي ها كه حلقه ننگش بر گردنم نيفكندي..

و افسوس كه اين لطف تو مرا از بدي ها باز نداشت...

...

چه كسي بيش از من از درستي كردار ، دور گشته آنگاه كه تمام نعمت هايت را

در آنچه از من نهي كردي صرف ميكنم ؟

و چه كسي بيش از من در غرقاب گناه فرو رفته و به خطا مشتاق تر است..

آنگاه كه ميان دعوت تو و شيطان مرددم؟

با آنكه خوب مي شناسمش و آنچه با من كرده از يادم نرفته، باز دعوتش را قبول مي كنم..

اي عزيز مهربان بار گناهانم را نظاره كن..

اميدم را بنگر. پشيمانيم را ببين .........

ناتوانيم را به ياد آور٬ دست رد بر سينه ام مزن.....

دلم را از مهر و محبت خود لبريز كن پايم را از ورطه ي گناه بيرون كش...

مرا از آن خود كن كه عشق تو را در سينه ام به آرزو دارم...

و بي مدد تو به اين عشق دست نخواهم يافت...

اي خالق سراسر مهر من ٬ بي ياري تو هيچم و از ياري خود درمانده....

مرا از بند گناه برهان و به وادي محبت خود درآور ...

marya1370
marya1370
۱۳۹۳/۰۳/۰۸

پَروَردگآر + سِپاسگُزار + داستان + تبریک تولّد

http://www.hamkhone.ir/member/9816/blog/view/119580/

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥marya1370♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

bf66
bf66
۱۳۹۳/۰۳/۰۵

بيخودي پرسه زديم

صبحمان شب بشود

بيخودي حرص زديم

سهممان كم نشود

ما خدا را با خود

سر دعوا برديم

و قسم ها خورديم

ما به هم بد كرديم

ما به هم بد گفتيم

ماحقيقتها را زير پا له كرديم

و چقدر حظ برديم

كه زرنگي كرديم

روي هر حادثه اي

حرفي از پول زديم

از شما مي پرسم

ما كه را گول زديم؟