بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
مقایسه کورش هخامنشی با چنگیزخان مغول
- تعداد نظرات : 3
- ارسال شده در : ۱۳۹۴/۰۴/۰۶
- نمايش ها : 332
مقایسه کورش هخامنشی با چنگیزخان مغول
در کتابهای درسی عموم کشورها کوشش میشود تا چهرهای کریه از متجاوزان بیگانه و چهرهای منزه از متجاوزان خودی نشان داده شود. در ایران عدهای به کورش مینازند و در مغولستان عدهای به چنگیزخان (تموچین) و در ازبکستان به تیمور لنگ. در جاهای دیگر نیز به آتیلا و نرون و دیگران.
اما با این حال میتوان فارغ از تاریخسازیها و تبلیغات رایج، نگاهی اجمالی به کورش و چنگیزخان نمود و مقایسهای کوتاه میان آنان ترتیب داد.
چنگیزخان و کورش هر دو جهانگشا و متجاوز به سرزمینهای دیگر بودهاند.
چنگیزخان و کورش هر دو در تجاوزات خود از قتلعام مردم و آتش زدن خانه آنان باکی نداشتهاند.
چنگیزخان قبایل مغول را با هم متحد کرد و با تجاوز به کشورهای همسایه امپراتوری مغولان را پایهگذاری کرد. کورش نیز قبایل پارسی را با هم متحد کرد و با تجاوز به کشورهای همسایه امپراتوری پارس را پایهگذاری کرد.
چنگیزخان و کورش هر دو از فرزندان شاهان محلی یا رؤسای قبایل ناحیه خود بودهاند.
چنگیزخان استفاده از هرگونه القاب و صفات تجملاتی و تشریفاتی را ممنوع کرده بود و هر شخصی را فقط میبایست با نام او خطاب کرد. کورش چندین لقب افتخاری برای خود وضع کرده بود.
چنگیزخان مردم عادی در کوچههای نیشابور را قتلعام کرد. کورش مردم عادی در کوچههای نینوا را قتلعام کرد.
چنگیزخان و کورش هر دو دارای زنان متعدد بودند.
چنگیزخان در زمان حیات خود امپراتوریاش را میان پسران و برادرانش تقسیم کرد. کورش پسرش کمبوجیه را به ولیعهدی خود انتخاب کرد.
چنگیزخان یک سلسله نظام اداری و لازمههای کشورداری را برای امپراتوری خود بنیان گذاشت. کورش هیچ نظام اداری یا لازمه کشورداری بنیان ننهاد.
چنگیزخان به هیچ دینی گرایش نداشت و هیچ دینی را حمایت یا تبلیغ نمیکرد. کورش گرایشات دینی داشت و همواره خود را برگزیده خدا میدانست و اعمال نیایشی و قربانیهای لازم را برای شکرگذاری خدایان بجای میآورد.
چنگیزخان جهانگشایی و فتوحات خود را به خواست خدا نمیدانست و خودش را خدای روی زمین میدانست. کورش جهانگشایی و فتوحات خود را در ظل الهی و به خواست خدا قلمداد میکرد.
چنگیزخان با اینکه اعتقاد دینی نداشت، اما دخالتی در مناسک دینی دیگران نمیکرد و حتی مجازاتهای سختی برای آزار رسانندگان به پیروان ادیان گوناگون مقرر کرده بود. وضع چنین مجازاتهایی از طرف کورش دیده نشده است.
چنگیزخان خط اویغوری را به عنوان خط رسمی ممالک خود برگزید و دستور داد تا مغولان و بویژه کودکان این خط را بیاموزند. در زمان کورش تنها فنون رزمی و تربیت نظامیگری آموخته میشد.
چنگیزخان دستور داد پس از مرگ، او را در جایی دفن کنند که هیچ نشانی از آن نباشد. کورش برای خود مقبرهای فاخر ساخت (اگر آن بنا آرامگاه کورش باشد).
چنگیزخان یک سلسله قوانین به نام «یاسا» وضع کرد که عمدتاً دربردارنده مجازتهای سخت و خشنی بود. اما با این حال، نظم معینی به وضعیت قوانین مدنی و جزایی و خانوادگی و اقتصادی امپراتوری داد. کورش هیچ قانوننامه و مقررات مدنی یا جزایی وضع نکرده است.
چنگیزخان یکی از پسرانش را به دلیل بی توجهی به قانون شخصاً مجازات کرد و او را به تعداد معین چوب زد. از کورش رفتاری مشابه دیده نشده است.
چنگیزخان بردهداری و زنا را بین مغولان ممنوع کرد. کورش بردهداری را رونق داد و دختران در زمان او و در شرایط بدهکاری، وادار به بهرهکشی جنسی میشدند.
از چنگیزخان گزارشهایی دال بر رفتار نیک او با زنان در دست نیست. از کورش گزارشهایی وجود دارد که زنان را در جنگ به اسارت میگرفته و گاه به سرداران خود میبخشیده است.
ازدواج با محارم در قوانین چنگیزخان بطور کلی ممنوع بود. ازدواج با محارم در زمان کورش در خاندان سلطنتی رایج بود.
چنگیزخان دانشمندان و ادیبان و گروهی دیگر را از پرداخت مالیات یا خراج معاف کرده بود. چنین نمونهای از زمان کورش دیده نشده است.
چنگیزخان و اعقاب او علاوه بر نابودی مدنیتهای گوناگون، موجب سرنگونی قطعی خلفای عباسی نیز شدند. کاری که تمامی سرزمینهای مشرقزمین نیاز مبرمی بدان داشتند و همواره ناکام میگردیدند. هر چند که از تلهای به تله دیگر افتادند. اما کورش و اعقاب او منجر به سرنگونی حکومتها و تمدنهایی همچون ماد و لیدی و عیلام و بابل و مصر و هند و دیگر جاها شدند. تمدنهایی که سرآمدان فرهنگ و مدنیت زمان خویش بودند.
از زمان بازماندگان چنگیزخان نمونههایی از بناهای عامالمنفعه و آثار معماری و هنری بازمانده و سبکهای تازهای در هنر و معماری پدید آمده است. از زمان کورش و بازماندگان او چیزی جز چند کاخ سلطنتی و سنگنگاره شاهان شناخته نشده و آنچه پیش از کورش وجود داشت، برای همیشه از بین رفت.
در مجموع، چنگیزخان ترکیبی از یک متجاوز و غارتگر و بنیانگذار سازمان کشوری و نظام اداری بود. اما کورش فقط متجاوزی غارتگر بود.
ایرانیان بیش از هر مردم دیگر پایمال کورش شدند و مغولان نیز بیش از مردم دیگر پایمال چنگیزخان. تمامی ساکنان سرزمینهایی که به دست کورش و چنگیزخان تصرف شده و به خاک و خون کشیده شدند، قربانی جهانگشایان و زیادهخواهانی بودند که آسایش و همزیستی انسانها را قربانی هوسها و زیادهخواهیهای مرگبار خود کردند.
کوروش فقط یک زن داشت.کوروش زن رو الهه میدونست.کوروش دینش زرتشت بود اما دستور داده بود هر فردی با هر دینی راحت بتونه زتدگی کنه هیچ اجباری در کار نباشه.
کاش ی بار این متنیو ک نوشتی میخوندی و راجبش فک میکردی...
خیلی از این چیزایی ک نوشتی اشتباه محضه
دوست عزيز البته كم تجربه مرسي كه نظر داديد .
لطفا بلاگ را كامل ببينيد نويسنده اش هم معلوم هست.
ضمنا اطلاعاتي كه به ذهن شما تزريق شده با اطلاعاتي كه اين نويسنده و همفكرانش دارند باهم مغايرت دارد.
عنايت بفرماييد كه در مورد مسايلي كه در سده حاضر اتفاق افتاده وهمين حالا شاهدان عيني زنده داريم همين مشكل اختلاف نظر شديد وجود دارد چه رسد به چند هزار سال پيش كه اكثر نويسنده ها افسانه را با تاريخ درآميخته و به ذهن جوانان تزريق كرده اند البته خود جوانان هم كه بازيچه بعضي نژادپرستان شده اند بي تقصير نيستند.
شخص بنده هيچكدام از اين طرز فكرها رو تاييد و يا تكذيب نميكنم.
واقعا متاسفم این اراجیفو از کجا اوردی؟؟؟ یک پادشاه خوب هم ک تو تاریخ مون داشتیم دارین اینجوری خراب میکنید؟با چنگیز مغول مقایسش میکنی؟ تا حالا ی کتاب راجب کوروش خوندی؟
کوروش فقط یک زن داشت.کوروش زن رو الهه میدونست.کوروش دینش زرتشت بود اما دستور داده بود هر فردی با هر دینی راحت بتونه زتدگی کنه هیچ اجباری در کار نباشه.
کاش ی بار این متنیو ک نوشتی میخوندی و راجبش فک میکردی...
خیلی از این چیزایی ک نوشتی اشتباه محضه
احسن بر تو ، درست می گی فارسها به کوروششون افتخار می کنن ، و هر قومی به کسی افتخار می کنه و این به نظر من اصلا صحیح نیست که به اسامی که در تاریخ اومده افتخار بکنیم مخصوصا تاریخی که در هر دوره توسط قدرتمندان اون دوره تحریف می شه و این حقیقتیه که تاریخی که الان ما می خونیم فقط یه قصه دروغین بیشتر نیست ، چون هر کسی به نفع خودش هر چی خواسته نوشته ، انسانها باید به انسانیتشون افتخار کنن و این که الان چی هستن و چه خیر و برکتی برای خلق خدا دارن ، ای کاش روزی بیاد که هیچ مرزی بین انسانها نباشد و همه زبان هم را بفهمند و با هم برابر و برادر باشند ، مشتاقانه منتظر آن روزم که انسانها متعلق به هیچ دولتی و حکومتی نباشند و بتوانند آزادانه در کل دنیا بدون گرفتن پاسبورد و ویزا سفر کنند و هیچ ملیتی موجود نباشد و در حقیقت تنها یک هویت باشد ، و آن انسانیت و بندگی خدای رحمن باشد