ترجیح می دهم با کفش هایم در خیابان راه بروم و به خدا فکر کنم
تا اینکه در مسجد بنشینم و به کفش هایم فکر کنم

دکتر علی شریعتی

سلاااااااااااااااام دوست خوبم

روزتون زیبا و پر از شادی

لحظه هاتون لبریز ارامش



+5

معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا

کفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا

ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد

باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا

یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی

غمخواره یاران شد تا باد چنین بادا

هم باده جدا خوردی هم عیش جدا کردی

نک سرده مهمان شد تا باد چنین بادا

زان طلعت شاهانه زان مشعله خانه

هر گوشه چو میدان شد تا باد چنین بادا

زان خشم دروغینش زان شیوه شیرینش

عالم شکرستان شد تا باد چنین بادا

شب رفت صبوح آمد غم رفت فتوح آمد

خورشید درخشان شد تا باد چنین بادا

از دولت محزونان وز همت مجنونان

آن سلسله جنبان شد تا باد چنین بادا

مولانا

+5

برای ستاره شدن باید روشنی خود را بیفروزی
مسیر خود را دنبال کنی ونگران تاریکی ها نباشی
در این هنگام ستاره ها درخشنده تر از همیشه میشوند

خوشحال میشم بیای تو بلاگ چووووووووووون صندلی داغ من مباشه

http://www.hamkhone.ir/member/7110/blog/view/183051/

منتظرم دوست عزیزممممممممممممممممممممممممم

ایـن روزهــا....
دروغ گفتــــن را خــــــوب یـاد گرفتــــــــــه ام
حــال مـ ــن خــــــــوب است
خــوبِ خــوب
فقـط زیــــاد تا قسمتــی هــــوای دلــ ــم طوفــــانی
همــراه با غبـــارهـای خستگـــــــــــــی ست
و فکـر مـی کنـــم
ایـن روزهـــا...
خــدا هـم از حـــرف هـای تکـــ ــراری مــ ــن خستـــه است
چـه حــس مشتـرکـــی داریــم مــ ــن و خـــدا
او...
از حــرف هـای تکـــ ـــراری مــن خستـــه است
و مـــن...
از تکـــ ــرار غـــــم انگیــز روزهــــایم...

تو موبایل فروشی بودم دختره با یه کیسه
نایلونی اومد!
یه موبایل خرد شده رو ریخت روی میز فروشنده
گفت : این موبایلی که به من دادی
خراب بود!
فروشنده با تعجب گفت : یعنی چی خانم؟!
دختره گفت : رفتم بالای پشت بوم گذاشتمش رو حالت
پرواز ، انداختم پائین کار نکرد ، اینو عوضش کن!!!
فروشنده که امروز ختمشه... منم دو روزه از کما در اومدم!))))))))

ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠X_Majid_X٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠شـــــــــــآدی٠•●♥

http://www.hamkhone.ir/member/32861/blog/view/181040--XMajidX-/

امروز تو خونه بودم بابام از سر کار اومد.
دیدم یه کاغذ دستشه.. همینکه نشست رو مبل
گفت :
اوووووووووووف آ.ب.م اومد.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
گفتم ایول بابا. عکسه خاک بر سری دستته..
گفت : تخم سگ دیوث... قبض آب اومده دویست هزار تومن! )

ღ❤ Del Shekasteh ❤ღ

http://www.hamkhone.ir/member/32861/blog/view/180736/

قِـضــــــــاوَت مَمنــــــوع

__________
+5