ﻧﺎﻣﻪ یک بچه آخر سال به ﻣﻌﻠﻤﺶ:
ﻣﻮﻋﻠﻢ ﺍﺿﯿﻀﻢ ﻋﺾ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻤﻦ ﺧﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﻧﻮﺷﻄﻦ ﻋﺎﻣﻮﺧﻄﯽ ﺣﻀﺎﺭ ﺑﺎﺭ ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ.
ﺷﺎﮔﺮﺩﺕ الی اسقر
.
.
.
.
میگن معلمه الان وسط کویر لوت از راه ماهیگیری زندگیشو میگذرونه

ﻣﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﻤﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ "ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ" ﺟﻤﻠﻪ ﺑﻪ "ﻡ" ﺧﺘﻢ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺩﻫﻨﻤﻮﻥ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻪ...
.
.
.

ﻭﻟﯽ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﺭﺟﯿﺎ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ "ﺁﯼ ﻻﻭ ﯾﻮ" ﺑﻪ ﺣﺮﻑ "ﯾﻮ" ﺧﺘﻢ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺩﻫﻨﺸﻮﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﺨﻮﺩ ﺑﺤﺎﻟﺖ ﻏﻨﭽﻪ ﺩﺭﻣﯿﺎﺩ ﺑﺮﺍ ﺑﻮﺱ!!
.
.
.

ﻻﻣﺼﺒﺎ ﻫﻤﻪ ﮐﺎﺭﺍﺷﻮﻥ ﺣﺴﺎﺏ ﺷﺪﺳﺖ !
.
.
.

ﺣﺎﻻ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ ﻟﺐ ﻭ ﻟﻮﭼﺘﻮ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﮐﻨﯽ !!!!
ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﯼ ﮐﺎفیه

چندین سال پیش کمک پدر بزرگم کردم لباساشو شستم
بردمش حموم
اونم درحقم دعا کرد
گفت پسرجان برو که بحق پنجتن ده میلیون برات هیچی باشه و به حساب نیاری اصلا
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
الان هفتصد میلیون بدهی بالا آوردم و واقعا ده میلیون برام هیچیه و به حساب نمیارم.....
نور به قبرت بباره

یک سـلامِ بی حسرت

بی نگــرانی

سلامی سرشار از آرامش

روزتــــوڹ بخیـر و شاد شاد

عاقبتتاڹ بخیـر

عشقتاڹ مستـدام

محبتِ خـدا

دردلتاڹ پیوسته جارے..

با من از دریا بخوان موج‌ موج
لحظه هایم را دوباره مه گرفت

از زلال زندگی آواز کن
با من از بی انتها،بی مرزها
از همیشه ماندن تکرارها
با من از خورشیدها
آغاز کن

تیره های خاطره در سینه ام
رنگ طوفانی
دگر باره گرفت...

کاش باران
غصه ها را
می شکافت
کاش با ما
قطره ای
همساز بود

کاش دریا
شعر ما را
می نوشت
کاش موجی
آگه از این
راز بود

کاش فردا
امتداد عشق بود
هیچ دیروزی
دگر پایان نداشت
کاش فردا
روز تنهایی نبود
با سکوت سینه ها
پیمان نداشت...

...دورها ...بوی جوانی می دهد!...

غبار صبح تماشاست هرچه باداباد

تو هم بخند، جهان خراب مى خندد!

زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
شاید آن خنده که امروز دریغش کردیم
آخرین فرصت خندیدن ماست
زندگی شوق رسیدن بخداست
خنده کن بی پروا.

‏آدم اگه بخواد خوشبخت بشود،
موفق ميشود.
ولي اگه بخواد از ديگران
خوشبخت تر بشود،
مشكل است،
چون ديگران را خوشبخت تر از
آنچه كه هستند تصور ميكند .'

تو با شرم
قشنگ عمق چشمانت
مراوقتی تماشا
می کنی عشق است
سکوتی خفته
درحجم نفس هایت
محبت را که
حاشا می کنی عشق است
چه شد آن وقت
دیدارت نمی دانم
همین امروز وفردا
می کنی عشق است

به کسی اعتماد کن
که بتواند
سه چیز در تورا تشخیص دهد

اندوه پنهان شده در لبخندت را
عشق پنهان شده در عصبانیتت را
و معنای حقیقی در سکوتت را..