دیوار کاربران


مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۰۲

زندگی هيچ چيزِ بزرگی ندارد. زندگی پر است از چيزهای كوچك. اما اگر تو بدانی كه چطور با اين چيزهای كوچك خوش باشی، آنها را به چيزهای بزرگ دگرگون خواهی كرد.

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۰۲

آنگاه که تلاش می کنیم همه چیز را به زور در چنگِ خویش داشته باشیم، دستمان خالی تر از هر زمان دیگر است. هر آنچه را می خواهی بدست آوری، رها کن. از رها کردن نتــــرس. هيچ کس نمی تواند چيزی که مالِ توست را، از تو بگيرد و تمامِ دنيــا نمی توانند چيزی که مالِ تو نيست را، برايت حفظ کنند.

farhad0000
farhad0000
۱۳۹۵/۰۶/۳۱

هوا بارانی است و فصل پاییز
گلوی آسمان از بغض لبریز
به سجده آمده ابری که انگار
شده از داغ تابستانه سرریز
هوای مدرسه، بوی الفبا

صدای زنگ اوّل محکم و تیز
جزای خنده‌های بی‌مجوّز
و شادی‌ها و تفریحات ناچیز
برای نوجوانی‌های ما بود
فرود خشم و تهمت‌های یکریز
رسیده اوّل مهر و درونم
پُر است از لحضه‌های خاطرانگیز
کلاسِ درسِ خالی‌مانده از تو
من و گل‌های پژمرده سر میز

هوا پاییزی و بارانی‌ام من
درونِ خشم خود زندانی‌ام من
چه فردایِ خوشی را خواب دیدیم
تمام نقشه‌ها بر آب دیدیم
چه دورانی! چه رویای عبوری!
چه جُستن‌ها به‌دنبال ظهوری!
من و تو نسل بی‌پرواز بودیم
اسیرِ پنجه‌هایِ باز بودیم
همان بازی که با تیغِ سرانگشت

به پیش چشم‌های من تورا کشت
تمامِ آرزوها را فنا کرد
دودست دوستی‌مان را جدا کرد
تو جام شوکران را سرکشیدی
به ناگه از کنارم پرکشیدی
به دانه‌دانه اشکِ مادرانه
به آن اندیشه‌های جاودانه
به قطره‌قطره خونِ عشق سوگند
به سوز سینه‌های مانده در بند

دلم صدپاره شد بر خاک افتاد
به قلبم از غمت صد چاک افتاد
بگو آنجا که رفتی، شاد هستی؟
در آن‌سوی حیات، آزاد هستی؟
«هوای نوجوانی» خاطرت هست؟
هنوزم عشق میهن در سرت هست؟
بگو آنجا که رفتی هرزه‌ای نیست؟
تبر! تقدیر سرو و سبزه‌ای نیست؟
کسی دزد شعورت نیست آنجا؟

تجاوز به غرورت نیست آنجا؟
خبر از گورهای بی‌نشان هست؟
صدای ضجّه‌های مادران هست؟
بخوان هم‌درد من، هم‌نسل و هم‌راه
بخوان شعر مرا با حسرت و آه
دوباره اوّل مهر است و پاییز
گلوی آسمان از بغض لبریز
من و میزی که خالی مانده از تو
و گلهایی که پژمرده سر میز

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۶/۳۱

بنام ارام جانها...

همه عمر برندارم سر از این خمار مستی

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد

دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی

‌ الهی...
کجا این دل شکسته را جز نگاه تو درمانیست
و کجا این دل تشنه را جز ابر احسان تو بارانی
ای زیبای زیبادوست!
ای دلربای دلکش آفرین!

ای معبودم!...
چه لذت بخش است گذر نسیم یاد تو بر دلها،
چه زیباست پرواز خاطر تو بر قلبها،
و چه شیرین است پیمودن اندیشه در جاده ی غیب ها بسوی تو،

سبحانا... "ای یگانه محبوب بی ریا"
در کنارمان گیر و دامنت را
پناه جاودانه مان ساز؛

بار الها....
تو را سوگند به رحمت بی منتهایت،
اجابت کن دعاهای بندگانت را...

الهی آمین

مهربانان ...
ســـهم ما
انسان ها از همدیگر
آرامـــشي است
که به هم هـــديه می‌دهیم ،
آرزو دارم
هر چه آرزو در اين لحظات
بر دلتان گذشت
مورد استجابت قرار بگيرد ...

(( لحظه‌هایتان آرام ))

شما ﺭﺍ نمی ﺩﺍﻧﻢ
اﻣﺎ ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
به ﺗﻤﺎﻡ ﺍﺗﻔﺎﻗﻬﺎی ﺧﻮﺏِ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ
به ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺯﻫﺎی ﺷﻴﺮﻳﻦِ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ
ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪی ﻛﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺩﻟﻤﺎﻥ می‌ﻧﺸﻴﻨﺪ
به ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﺪﻥ ﺩﻋﺎﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
ﺑﻪ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ
به ﻣﺤﻮ ﺷﺪﻥ ﻏﻢ‌ﻫﺎی ﺩﻳﺮﻳﻨﻪ‌ﻣﺎﻥ

ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ
رﻭﺯی ﺍﺯ ﺭﺍﻩ میﺭﺳﺪ
ﻭ ﻣﺎ ﺑﺮﺍی ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ
آن‌چنان ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ زندگی می‌کنیم
ﻣﻦ ﺩﻟﻢ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺳﺖ ...

روز و روزگارتون پر از اتفاق‌های خوب

الهی...
امروز هیچ چشمی
گریان نشه
هیچ تنی دچار
دردوبیماری نشه
هرچی خوبیه خدا
براتون رقم بزنه
آرامش مهمان همیشگی
خونه هاتون باشه
الهی امين..

سلام مهربان...
صبحتان بخيرونيکويى
امروزتان بهتر از هر روز
پرانرژی وبانشاط در پناه دادار دوست روزگارتان ان شود که می خواهید

روزگاران با نشاط
بامدادان نيکو...

mahdi0077
mahdi0077
۱۳۹۵/۰۶/۳۰

نور عالم از ولی داریم ما / اول و آخر علی(ع) داریم ما . . .

mahdi0077
mahdi0077
۱۳۹۵/۰۶/۳۰

ستاره سحر از صبح انتظار دمید / غدیر از نفس رحمت بهار چکید
گرفت دست قدر، رایت شفق بر دوش / زمین به حکم قضا آب زندگی نوشید . . .

kamrak68
kamrak68
۱۳۹۵/۰۶/۳۰

ممنونم شما خوبی؟

kamrak68
kamrak68
۱۳۹۵/۰۶/۳۰

somayeh :
سلام

سمیه خانم یه جوابی بده آنی که

kamrak68
kamrak68
۱۳۹۵/۰۶/۳۰

سلام

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۶/۳۰

یه خانواده ای تو اعلامیه پدرشون نوشتن

از وقتی رفتی گرمی از این خونه رفته...!
.
.
.
.
.
.

یعنی خیلی ریز به موضوع خاموش کردن کولر اشاره کردن ..