خدایم!
خدای خوبم
هر جا که مرا می بری؛
نزدیک خود نگاه دار.
مبادا
که در هیچ کاری
یاد تو را فراموش کنم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم

جنگل
ردپای باران است
ویرانه
ردپای طوفان

من ردپای تو ام
همیشه پشتِ درِ خانه ات
تمام می شوم

چونان به من نزدیکی
که اگر جایی نباشم
تو نیز نیستی
چونان نزدیکی
که دست‌های تو بر شانه‌ام
گویی دست‌های من‌اند
و هنگامی که تو چشم می‌بندی
منم که به خواب می‌روم..

بنویس
بنویس و هراس مدار
از آن که غلط می‌افتد
بنویس و
پاک کن
همچون خدا که هزاران سال است
می‌نویسد و پاک می‌کند
و ما هنوز مانده‌ایم
در انتظار پاک شدن
و بر خود می‌لرزیم

آمدم تا مست و مدهوشت کنم
اما نشد
عاشقانه تکیه بر دوشت کنم
اما نشد
آمـــدم تا از سر دلتنگی ام
گریه ی تلخی در آغــوشت کنم
اما نشد
نازنینم یـــــاد تو هرگز نرفت از خاطرم
سعی کردم فرامــوشت کنم
امــا نشد

از کسی که دلش گرفته نپرسيد چرا
آدم ها وقتی دليل ناراحتی شان را نمی توانند بيان کنند
دلشان می گيرد...

دلمـ بـرای اوّلِ دَبـســتـان تـنــگ شده...
کـــه وقــتــــی تنـــها یـــه گـــوشه حــیاط مــدرسه وایــسادی
یــه نفـــر مـــیاد و بهــت مـــیگــه ...

بــا مـــن دوســت مـــیشــی؟...

مرهم زخم هاى کهنه ام
کنج لبان توست
بوسه نمى خواهم
چیزى بگو..

احمد شاملو

هر چقدر بگوییم
مردها فلان
زن ها فلان
یا تنهایی خوب است
و دنیا زشت است
آخرش روزی قلب ات
برای کسی تندتر می زند

خدا؛
در دستی است که
به یاری می گیری...
در قلبی است که
شاد می کنی...
در لبخندی است که
به لب می نشانی...

دریغ نکن
بی تفاوت نباش

شب رحمت،
شب مغفرت است
و عزيزان سفر كرده
چشم انتظارِ
دسته گلی از خيرات
ولو يك صلوات
و يا فاتحه ای
تا آرام بگیرند...
یادشان کنیم.
باشد در نبودمان
يادمان كنند...