دیوار کاربران


farhad0000
farhad0000
۱۳۹۵/۰۷/۱۱

در نوبتی دوباره دلت را مـرور كن
از غم به هر بهانه ی ممكن عبور كن...!

رحمی كن ای عزيز به آبادی خودت
فكری برای كشتن اين بوف كور كن

اي خيس گريه های كدورت ، كمی بخند
اين ابرهای ِ مملوِ تب را صبور كن

گيرم تمام راه تو مسدود شد ، بگرد
يك آسمان تازه و يك جاده جور كن...!

با انجمادِ ظلمتِ شب ، بی شباهتی
با شعله ، در برودت ذهنم خطور كن

ياغی ! هبوط ، فرصت تقسيم سيب نيست
در نوبتی دوباره دلت را مـرور كن...!

صبحتون زیبا

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۵/۰۷/۱۰

یاد تو که می افتم

دست دلم را می گیرم وُ

می رویم

پای قرارهای نیامده ات

به تو فکر می کنم

و زیبایی چشمانت

حواسم را به هم می ریزد

ناگهان

مُشتی از واژه های مست

روحم را زیر می گیرند

عشق

از رگ هایم بیرون می پاشد

و جای پای انتظارم

شعری می روید.

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۰

بهای سنگینی دادم تا

فهمیــــــدم

کسی که قصد ماندن ندارد را باید

راهــــــــــــــــــــــــــــــی کرد ..

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۰

در این دنیا نه خوشبختی هست و نه بدبختی فقط قیاس یک حالت با حالتی دیگر است.
تنها کسی که حد اعلای بدبختی را شناخته باشد میتواند حد اعلای خوشبختی را نیز درک کند.
پس زندگی کنید و خوشبخت باشید.
هرگز فراموش نکنید که تا روزی که خداوند بخواهد آینده انسان را آشکار کند، همه شناخت انسان در دو کلمه خلاصه میشود :

♦️صبر………امید♦️

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۰

هر روز به رنگی در نیایید
چنان تغییر کن که خوبی ها از تو بتابد
به دیگران عشق بورز
عشق نرم می کند،ناب می کند
از نو می‌سازد
آنجا که عشق باشد
جایی برای خشم وکینه وجود ندارد
خوش رو باشید، دارایی بزرگی ست
تا کاری به تحقق نرسیده آن را به کسی نگویید

امروزتان همراه شادی،
و لبخند و خوشبختی به کامتان

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۰

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست

سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و توست...

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۰

.
سرت شلوغ است
مثل خیابان های شهر
در آخرین روز سال
و من
چقدر
از ازدحام می ترسم
از گم شدن
در خیابانی که
هر غریبه
او را به نام کوچکش
صدا می زند...

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۰

اگر كسی به دلت نشست، بدان
در باطن او چيزی هست
كه يا صدايت ميكند
و يا صدايش كرده ای !
آن چيز از جنس توست
و تو مالك آنی.
انگار سالهاست كه ميشناسی اش

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۰

سلامم را تو پاسخ گوي، در بگشاي!
منم، من، سنگ تيپا خورده رنجور

منم، دشنام پست آفرينش، نغمه ناجور،
نه از رومم،نه از زنگم، همان بي‌رنگ بي‌رنگم

بيا، بگشاي در، بگشاي! دلتنگم

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۰

هیچ نیرویی خارج از تو نمیتواند بر روی زندگی ات تاثیر بگذارد مگر آنکه تو با افکارت به آن نیرو قوت ببخشی .

بزرگترین قدرت در درون توست .

از قدرت درونی خود استفاده کن و بدان که برای زندگی ات هیچ چیزی در این دنیا از آن قدرتمند تر نیست.