دیوار کاربران


مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۸

آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست

دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست

سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست

ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد
ای وای ، های های عزا در گلو شکست

آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست

" بادا " مباد گشت و " مبادا " به باد رفت
" آیا " ز یاد رفت و " چرا " در گلو شکست

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست

تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا .... در گلو شکست

farhad0000
farhad0000
۱۳۹۵/۰۷/۱۸

هیچڪس ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﮑﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻗﯿﺎﻓﻪ‌ﺍﯼ،
ﺩﺭ ﭼﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩﺍﯼ ﻭ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺷﺮﺍﯾﻄﯽ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺑﯿﺎﯾﺪ.
هیچڪس ﺭﺍ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﺵ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﯾﺎ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﮑﻨﯿﻢ..
ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ی ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻨﯿﻢ.
ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻣﺪﯾﺮ، ﻣﻬﻨﺪﺱ یا ﺩﮐﺘﺮ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ، ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻪ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﮔﺮ، ﺭﻓﺘﮕﺮ، ﻣﺴﺘﺨﺪﻡ ﻫﻢ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ.
ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺮﺗﺮ ﻧﺒﯿﻨﯿﻢ، ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﻣﺎ ﻭﺟﻮﺩﻣﺎﻥ ﺍﺯ گِل ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ، ﭘﺲ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﺎﮐﯽ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺗﺎ ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺏِ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺑﺪﻫﯿﻢ.
ﺻﻮﺭﺕِ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺮ،
ﭘﻮﺳﺖِ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﭼﺮﻭﮎ،
ﺍﻧﺪﺍﻡِ ﺧﻮﺏ ﺭﻭﺯﯼ ﺧﻤﯿﺪﻩ،
و ﻣﻮﯼ ﺯﯾﺒﺎ ﺭﻭﺯﯼ خواهد ریخت..
ﺗﻨﻬﺎ ﻗﻠﺐِ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ...

mkhm
mkhm
۱۳۹۵/۰۷/۱۸

متاسفانه جهان بینی ما آنقدر کوچک است که تمام عاشورا تازه از روز تاسوعا شروع می شود و بعدازظهر فردا هم تمام می شود و بعد دیگر در تاریخ خبری نیست، تا روز چهلم، که باز اربعین است و شله ای و بعد قضیه تمام می شود تا سال بعد یعنی یک روز و نیم طول می کشد".
-"حسین، در اتصال به آن تسلسل نهضتی که در تاریخ ابراهیمی وجود دارد معنی می دهد، و باید معنی شود و انقلابش باید تفسیر و توجیه گردد. بصورت مجرد حسین ا در تاریخ مطرح کردن، وجنگ کربلا را، بصورت یک حادثه تاریخی مجرد عنوان کردن و آن را از پایگاه تاریخی و اجتماعیش جدا کردن، موجب می شود که، آنچه را معنی ابدی دارد و همواره زنده است، بصورت یک حادثه غم انگیز گذشته در بیاوریم چنانکه درآوردیم و در برابرش فقط بگرییم چنانکه می گرییم!".
-" این که حسین فریاد می زند پس از این که همه عزیزانش را در خون می بیند و جز دشمن و کینه توز و غارتگر در برابرش نمی بیند فریاد می زند که آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟هل من ناصر ینصرونی؟ مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟این سوال، سوال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست. و این سوال انتظار حسین را از عاشقان بیان می کند، و دعوت شهادت او را به همه کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قائلند اعلام می نماید.
اما این دعوت را، این انتظار یاری از او را، این پیام حسین را که شیعه می خواهد و در هر عصری و هر نسلی شیعه می طلبد ما خاموش کردیم، به این عنوان که به مردم گفتیم که حسین اشک می خواهد، ضجه می خواهد و دگر هیچ، پیام دیگری ندارد. مرده است و عزادار می خواهد، نه شاهد شهید حاضر در همه جا و همه وقت و پیرو.
آری این چنین به ما گفته اند و می گویند!".

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۷

بهترین حالت تو رابطه رو،
شاملو گفته، اونجا که میگه:

" دور باش اما نزدیک "

" من از نزدیک
بودن‌های دور میترسم

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۷

بزن دنیا بزن رسمت چنین است

سزای دل به تو دادن همین است

بزن ڪه شاخ و برگم زرد زرد است

خــزان من، بهار مــن، تگرگ است

بزن بر جسم من زیرا حقیر است

بزن نامرد این حڪم زمین است

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۷

کسی چه میداند
در آن کاغذ های مچاله شده
چه دلنوشته هایی است که
مخاطب آن میل خواندنش را نداشته
مثل من که از تو مینویسم
برای تو مینویسم و
توهیچ وقت نمیخوانی

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۷

وقتی می‌خندی...

عشق...

کوچک‌ترین....

اتفاقی‌ست....

که می‌افتد….

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۷

ﻏـــﯿـــﺮ تــــو
ﺩﺭ ﺩڸ مــــن ﻫـــﯿــﭻ
ڪـســی ﺧــﺎﺹ ﻧــﺸــﺪ

ﻫﯿﭻ ڪس چون من بہ تو
ﺍین همہ ﺣﺴﺎﺱ ﻧﺸﺪ

ﺁﻩ ﺍے سنڪَ ڪہ ﻣﻬﺮت
بـہ ﺩڸ مـن ﺍفتاﺩ

ﻫﯿـﭻ ڪس ﺩﺭﺩل
من ﺑﻌﺪِ تـو ﺍﻟـﻤﺎﺱ ﻧﺸد

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۷

من به پایان دلتنگی...

می اندیشم ؛...

آن نهایتـی که…

تـو را بـرای همیشه...

خواهم داشت …

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۷

از 'نبـودنـت' ...

دلگیر نیستم …

از اینکه ....

روزگاری 'بـودی' ....

دلگیرم …