دیوار کاربران


saeed1360
saeed1360
۱۳۹۲/۱۲/۱۵

تنهایی

ذره ذره خودی نشان می‌دهد

وقتی تو آن قدر کم پیدایی که

سنگینی روزگارم را

مورچه‌ها به کول می‌کشند

و من تماشایشان می‌کنم.

ashil
ashil
۱۳۹۲/۱۲/۱۵

ممنون از شما بابت خوندن بلاگ ونظر دادن.

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۲/۱۲/۱۵

هـِـی ر ِفیق !

دُنیای ِ ما اَندازه ی هم نیست . . مـَن، عـــاشق ِ سیگار وُ گیتارم.

مَـن، روز ها تا ظــُـهر می خوابم

مَـن، هر شَب وُ تا صُــبـح بیدارم

مَن، خیلی وَقتا ساکتم وُ سَـردَم

وقتی که میرم تـــو خودم

شاید پاییـــز ِ ســــال ِ بَـــعـد برگــَـــردم . .

sasan
sasan
۱۳۹۲/۱۲/۱۴

چیه همش دوست دارین برای دخترا حرف درست کنین ؟؟

.

.

.

دوستم توی دوران مجردى میخواست دنیارو عوض کنه ؛ پارسال زن گرفته ،

دیروز رفتم خونه شون دیدم نمیتونه کانال تلویزیونم عوض کنه



++++++++++5+++++++++++

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۲/۱۲/۱۴

هوا سردست ...

من از عشق لبریزم

چنان گرمم ...

چنان با یاد تو در خویش سر گرمم ....

که رفت روزها و لحظه ها از خاطرم رفته ست!

هوا سردست اما من ...

به شور و شوق دلگرمم

چه فرقی می کند فصل بهاران یا زمستان است!

تو را هر شب درون خواب می‌بینم

تمام دسته های نرگس دی ماه را در راه می‌چینم

و وقتی از میان کوچه می‌آیی ...

و وقتی قامتت را در زلال اشک می‌بینم ...

به خود آرام می‌گویم :دوباره خواب می‌بینم!

دوباره وعده‌ی دیدارمان در خواب شب باشد

بیا... من دسته های نرگس دی ماه را

در راه می چینم !!

MohammadSTAR
MohammadSTAR
۱۳۹۲/۱۲/۱۴

بگذار هر چه از دست میرود برود !
آنچه را میخواهم که به التماس نیالوده باشد
هر چه باشد

حتی زندگی…

★ ارنستو چه گوارا

TutU
TutU
۱۳۹۲/۱۲/۱۴

هه افرین ب صداقتت

Cuteboy
Cuteboy
۱۳۹۲/۱۲/۱۳

ﮐـﻮﺩﮎ ﺩﺭﻭﻧــم ﺍﺯمـن مـامـان ﺧﻮﺍﺳﺘـه ..
ﺧــﺪﺍ ﻫﯿﭽﮑس ُ ﺷـﺮﻣﻨـﺪﻩ ﮐـــــﻮﺩک ﺩﺭﻭﻧــﺶ ﻧـﮑـﻨـه
+5

↩ᄊªフ¡Ð☯
↩ᄊªフ¡Ð☯
۱۳۹۲/۱۲/۱۲

به دوست داشتَنت مشغولم همانند سربازی که سالهاست

در مقری متروکه بی خبر از اتمام جنگ نگهبانی می دهد !

::::::::::::::::::::.....(+5)......::::::::::::::::::::

√ ....

http://www.hamkhone.ir/member/6095/blog/view/91084--/


ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۲/۱۲/۱۲

نابخشوده ای جدیدی متولد میشود . هنوز هم دنیا همان دنیای قبل است. زشت و پلید (در نابخشوده ی 1) . و همان اتفاقات قبل را برای پسر جوان رقم میزند. ولی این دفعه با یک تفاوت . اون پسر یک نابخشوده ی جدیدی را پیدا می کند و عاشقش میشود . او را مثل خود میبیند و دوست دارد حرف های دلشان را با هم بزنند[Lay beside me, tell me what they've done Speak the words I wanna hear, to make my demons run] تا این کار آن ها را آرام کند. آن ها درست مثل هم هستند و دنیا بلا های زیادی را سر آن ها اورده راهی که به آزادی میرفت تا کنون بسته بوده ولی حالا با وجود یک نابخشوده ی دیگر به نظر می آید که باز است[The door is locked now, but it's opened if you're true].

پیش خود فکر میکنند که دیگر همه چیز درست میشود و دیگر تنها نیستند و میتوانند با هم از پس سختی ها برایند. آن دو میتوانند با هم از این بلا ها رها شوند. ولی میبینند که با وجود اینکه باهم هستند هم هنوز خورشید نمیتابد و آزادی محقق نشده است و اندک امیدشان هم از بین میرود.[Through black of day, dark of night, we share this pair of lives, The door cracks open, but there's no sun shining through ,Black heart scarring darker still, but there's no sun shining through]

پس میفهمند که هرگز در این دنیای خبیث آزادی ان ها محقق نمیشود . و آزادی آن ها یک رویا بیشتر نبوده چرا که سرنوشت آن ها نابخشوده بودن است و تغییری نخواهد کرد!
پسر جوان آن دختر را میکشد و کلید عشق اش را در او دفن میکند(تا سرنوشت شوم اش را ادامه دهد) و سپس خود را نیز میکشد و پس از مرگ آنها بالاخره خورشید میتابد . بلاخره میتوانند نور خورشید را ببینند و آزادی را حس کنند چون که مرده اند و از این سرنوشت رها شده اند! [این قسمت از کلیپ این آهنگ دریافت میشود و همچنین I take this key ,And I bury it in you, Because you're unforgiven too]
edit by parham_metalhead