دیوار کاربران
saeed1360
۱۳۹۲/۱۲/۱۵
تنهایی |
|
ashil
۱۳۹۲/۱۲/۱۵
ممنون از شما بابت خوندن بلاگ ونظر دادن. |
|
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۲/۱۲/۱۵
هـِـی ر ِفیق ! |
|
sasan
۱۳۹۲/۱۲/۱۴
چیه همش دوست دارین برای دخترا حرف درست کنین ؟؟ |
|
saeed1360
۱۳۹۲/۱۲/۱۴
هوا سردست ... |
|
MohammadSTAR
۱۳۹۲/۱۲/۱۴
بگذار هر چه از دست میرود برود ! |
|
TutU
۱۳۹۲/۱۲/۱۴
هه افرین ب صداقتت |
|
Cuteboy
۱۳۹۲/۱۲/۱۳
ﮐـﻮﺩﮎ ﺩﺭﻭﻧــم ﺍﺯمـن مـامـان ﺧﻮﺍﺳﺘـه .. |
|
↩ᄊªフ¡Ð☯
۱۳۹۲/۱۲/۱۲
به دوست داشتَنت مشغولم همانند سربازی که سالهاست |
|
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۲/۱۲/۱۲
نابخشوده ای جدیدی متولد میشود . هنوز هم دنیا همان دنیای قبل است. زشت و پلید (در نابخشوده ی 1) . و همان اتفاقات قبل را برای پسر جوان رقم میزند. ولی این دفعه با یک تفاوت . اون پسر یک نابخشوده ی جدیدی را پیدا می کند و عاشقش میشود . او را مثل خود میبیند و دوست دارد حرف های دلشان را با هم بزنند[Lay beside me, tell me what they've done Speak the words I wanna hear, to make my demons run] تا این کار آن ها را آرام کند. آن ها درست مثل هم هستند و دنیا بلا های زیادی را سر آن ها اورده راهی که به آزادی میرفت تا کنون بسته بوده ولی حالا با وجود یک نابخشوده ی دیگر به نظر می آید که باز است[The door is locked now, but it's opened if you're true]. |