توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
سلام به همگی.من برگشتم
- سلام به همه دوستای گلم تو همخونه سال جدیدو به همگی تبریک میگم از تمام کسایی که تو نبود من به پروفایلم سر میزدن و برام پیغام گذاشتن سپاسگذارم و همچنین بابت غیبت ناگهانی ام از همگی عذر خواهی میکنم هنوز اوضاعم روبراه نشده ولی بزودی ب جمع گرمتون برمیگردم نوروز همگی مبارک دوستدار شما کوروش…
دل نوشته
- خدا را دوست دارم...حافظ را هم...ولی خداحافظ را نه. ازدرختان جنگل پرسیدند : چرا شما با این عظمت از تکه آهنی به نام تبر می رنجید؟ گفتند : رنج ما از تبر نیست ، بلکه از دسته آن است که از خود ماست آدما مثل عکسا هستن زیادی که بزرگشون کنی کیفیتشون میاد پایین !!! اسم هر دویمان را در گینس ثبت میکنند !تو در دروغ گفتن…
دیالوگهای ماندگار سینمای ایران (2)
- رضا: من مثلاً خودم کارشناس عروسم! کارفرما: تو اگه کارشناس عروسی چرا یه نفرو واسه خودت پیدا نمی کنی؟ رضا: تقصیر شغلمونه، تا حالا دیدی یه دختر خانمی بیاد لباس عروس و تاج و دسته گل سفارش بده بعد بره دنبال یه پسری مث من بگرده؟ همه وقتی میان اینجا که دو هفته دیگه عروسیشونه! خواب سفید ماهایا پطروسیان: اصلا من زنگ میزنم نیروی انتظامی بهشون میگم که شما بی دلیل از ما پول …
داستان توپ تنیس
- ﺑﭽﻪ ﺍﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻣﻌﺪﻟﺶ ﺑﯿﺴﺖ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﺖ ﮐﯿﻒ ﺑﺨﺮﻡ؟ ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ... ﺗﺎﭘﻨﺠﻢ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﻣﻌﺪﻟﺶ ﺑﯿﺴﺖ ﻣﯿﺸﺪﻩ ﻫﺮﺑﺎﺭ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻪ ﻭﺍﺳﺶ ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺧﻮﺏ ﺑﺨﺮﻩ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﻧﻪ ﻣﻦ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﺗﻮﻫﻤﺶ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﻌﺪﺍ ﻣﯿﮕﻢ ﻣﯿﻔﻬﻤﯽ ... ﺩﯾﭙﻠﻤﺶﻡ ﺑﺎﻣﻌﺪﻝ ﺑﺎﻻ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﺖ ﻣﻮﺗﻮﺭ ﺑﺨﺮﻡ ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿﺲ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ... ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﺍﺳﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺨﺮﻡ؟ﻣﯿﮕﻪ ﻧﻪ ﺗﻮﭖ ﺗﻨﯿ…
چی صیغه ایه؟
- نمیدونم چه صیغه ایه...... نمیدونم چه صیغه ایه؛ بلا که نازل میشه همزمان چندتا با هم از زوایای مختلف جیگرتو حال میارن ******************** نمیدونم چه صیغه ایه این دنیا؛ نه اومدنش دست خودمونه، نه رفتنش نمیدونم چه صیغه ایه؛ بعد یه سفر طولانی دستشویی خونه خود آدم یه حال دیگه ایه ******************** نمیدنم چه صیغه ایه؛ …
خونه ی مادربزرگه - ورژن جدید
- ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻪ ، ﺍﻻﻥ ﺁﭘﺎﺭﺗﻤﺎﻧﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻪ ، ﺍﺳﺘﺨﺮ ﻭ ﻻﺑﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻪ ، wifi ﯼ ﻣﻔﺘﯽ ﺩﺍﺭﻩ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻪ ، ﺩﯾﺶ ﻭ LNB ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻨﺎﺭ ﺧﻮﻧﻪ ﯼ ﺍﻭﻥ ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﺎﺭﺗﯽ ﺑﺮﭘﺎﺳﺖ ﭘﺎﺭﺗﯿﻬﺎﯼ ﻣﺤﻠﻪ ، ﭘﺮ ﺷﻮﺭ ﻭ ﺷﻮﻕ ﻭ ﻏﻮﻏﺎﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﺍﻻﻥ ، ﻣﺎﺯﺭﺍﺗﯽ ﺳﻮﺍﺭﻩ ﺭﻧﮓ ﻣﻮﻫﺎﺷﻢ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ، ﺟﻮﺭ ﻭﺍﺟﻮﺭﻭ ﺑﺎﺣﺎﻟﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﺍﻻﻥ ، ﺷﻠﻮﺍﺭ ﺟﯿﻦ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﻪ ﮐﻔﺶ ﮐﺎﻟﺞ ﻭ ﮐﯿﻔﺶ ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭﺷﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻫﺮﺷﺐ ، Gem Tv ﺭﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﺧﺮﻡ ﺳﻠﻄﺎﻥ…
دیــالوگــــــ ـهای مــاندگـــار
- بهروز :وقتی با نصرت میری بیرون اینقد اتفاقات عجیب قریب برات میوفته که تو کل سفرهای مارکوپلو واسه مارکو بیچاره نیوفتاده بود... - دودکش - ******************************* دیالوگ ماندگار: جان وین :پول خوشبختی نمیاره، ولی گریه کردن توی یه مرسدس بنز، آسونتر از گریه کردن روی یه دوچرخه س ...! (این جمله معنای بسیار زیبایی داره) ******************************* یکی از دیالوگ های ماندگار…
دوباره می سازمت وطن...
- دوباره می سازمت وطن، اگر چه با خشت جان خویش ستون به سقف تو میزنم، اگر چه با استخوان خویشدوباره می بویم از تو گل، به میل نسل جوان تو دوباره می شویم از تو خون، به سیل اشک روان خویشدوباره یک روز روشنا، سیاهی از خانه میرود به شعر خود رنگ میزنم، ز آبی آسمان خویشاگر چه صد ساله مرده ام، به گور خود خواهم ایستاد که بردرم قلب اهرمن، زنعره آنچنان خویشکسی که عزم ر…