دیوار کاربران
aazam
۱۴۰۰/۰۲/۲۷
فیلسوفی که میخواهد دانش زندگی را طراحی و مهندسی کند و در طبیعت و ناسوت، زندگی سالم داشته باشد و به اصطلاح دینی فردی عادل گردد، باید مردمشناسی و روانشناسی نیز بداند تا بتواند در ارتباط با افراد جامعه، هم به دیگران ظلمی وارد نیاورد و هم خود را از گزند آسیب برخی از افراد سودجو حفظ نماید. وی باید بداند چگونه با خود، همسر، فرزند و افراد جامعه برخورد داشته باشد؟ چگونه نسبت به آنها بیرحمی نداشته باشد و چگونه مناسبتها را درک کند و نسبت به زندگی خود برنامه داشته باشد و بتواند آینده را محاسبه و پیشبینی نماید و فرجام درست یا نادرست آن را به دست آورد. کسی که دانش زندگی میداند به هیچ وجه در زندگی به جایی نمیرسد که گله و شکایت از چیزی داشته باشد. او هم از مردم و هم از خدا ناراحت و ناراضی نمیگردد و استرس، تنیدگی و نگرانی ندارد و این امور برای کسی پیش میآید که در خردورزی زندگی و دانش آن مشکل دارد. آگاه به دانش زندگی، عقل زندگی و بستر لازم دانش آن را دارد و عقل زندگی سلامت، عفاف، کفاف و آبرومندی را در پی دارد و آدمی را از افراط، تفریط، کمبود یا زیاده در زندگی مصون میدارد. دانش زندگی با آموزههایی که دارد عفاف و کفاف، سلامت روح و حلیت مال و فرزند سالم را برای فرد به ارمغان میآورد و نیز آدمی را در مسیری اعتدالی از زیادهخواهی و وارد آوردن اذیت و آزار و تنیدگی به خود برای افزون کردن مال دور میدارد. |
|
aazam
۱۴۰۰/۰۲/۲۷
فلسفه یعنی ویزیت متن جامعه بر اساس شناختی که از وجود دارید. تمامی مشکلات جامعهٔ ما در نداشتن فیلسوف ریشه دارد و دانش زندگی از علومی است که باید به دست فیلسوفان علمی مهندسی شود. فیلسوف زندگی کسی است که برای سلامت دنیوی و سعادت اخروی انسانها بیندیشد و کدهای جامعه را در دست داشته باشد و شریعت را به عنوان یک فلسفه بهنیکی بشناسد. فیلسوف در عالم باید چشم و گوش بازتر از هر کس و هماهنگکنندهٔ تمامی انسانها و تمامی علوم باشد و از متن جامعه، دنیا و آخرت بیگانه و غریب نباشد و چنین فیلسوفی است که میتواند دانش زندگی بنویسد. فیلسوف زندگی کسی است که درد او درد جامعه، درد مردم و درد دین و فرهنگ دینی و زندگی انسانها باشد و متن کتاب او را جامعه و زندگی بایستهٔ انسانها شکل دهد. این شأن فیلسوف و عارف است که از دانش زندگی و نحوهٔ مدیریت و سیاست آن سخن بگوید؛ چرا که زندگی و حیات یعنی هستی و زندگی با نحوهٔ وجود است که معنا میشود. جایی از وجود نیست که حیات و زندگی نداشته باشد. |
|
aazam
۱۴۰۰/۰۲/۲۷
از آنجا که هستی و وجود دارای حرکت است، سیاست و تدبیر و فلسفه و دانش زندگی و عدالت نیز دارد. هستی یک مکانیک است و با این نگاه است که فیلسوف نمیتواند برای سیاست و فلسفهٔ زندگی و تدبیر آن نیندیشد و دانش زندگی نداشته باشد. فیلسوفی که دغدغهٔ فلسفه و دانش زندگی نداشته باشد، ایدهآلیستی است که برای خود قصه میبافد. فیلسوف کسی است که در اندیشهٔ خود طرح هستی و عالم و نحوهٔ زندگی و بهزیستن در آن را داشته باشد و از آنجا که نمیتواند هستی را پاره پاره و جزء جزء ببیند و برای تمام هستی نظام واحدی قایل است نمیتواند جامعه و مردم خود و زندگی آنها را نبیند و به مشکلات آن و اصلاح ساختار اجتماع و زندگی انسانها نیندیشد. فلسفه وقتی وجود را موضوع خود قرار میدهد و به مراتب وجود میرسد، دنیا و زندگی بشری متن اولی آن است. فیلسوف سعادت اخروی خود را در گرو سلامت دنیوی میبیند و برای آبادانی دنیا تلاش میکند و برای زندگی و حیات ناسوتی طراحی و نظریهپردازی دارد. او بنای آخرت را از دنیا میبیند. دنیا همانطور که میتواند مزرعه باشد، میشود مزبلهای برای آخرت گردد. کسی در آخرت بدون گذر از دنیا و سلامتی که در دنیا به دست میآورد، موجودی ندارد |
|
aazam
۱۴۰۰/۰۲/۲۷
این کتاب به گونهٔ آزاد و علمی به بازگویی حقایق زندگی آدمی میپردازد و معتقد است آزاداندیشی علمی و روشمند به اندیشهها تکاپو و بالندگی میدهد. در این کتاب حقایقی آمده است که گاه با توافق علمی برخی ظاهرگرایان مخالف است. |
|
aazam
۱۴۰۰/۰۲/۲۷
منبع: دانش زندگی |
|
aazam
۱۴۰۰/۰۲/۲۵
زندگی ایمانی |
|
aazam
۱۴۰۰/۰۲/۲۵
منبع: دانش زندگی |
|
aazam
۱۴۰۰/۰۲/۲۵
معجزه ای وجود دارد که دوستی نامیده می شود |
|
aazam
۱۳۹۹/۱۰/۰۷
چهرهٔ عالم، جمال «هو» بود |
|
aazam
۱۳۹۸/۰۹/۰۳
aazam :
{H}{H}{H}
سپاسگزارم |