دیوار کاربران


melisa11
melisa11
۱۳۹۲/۱۰/۲۶

زندگی ،

چیزی جز مبارزه میان عاطفه و عقل نیست . . .

****************5+*****************

Baran2020
Baran2020
۱۳۹۲/۱۰/۲۶

باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد...
آن قدر که اشک ها خشک شوند ،
باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی
را ورق زد ،
به چیز دیگری فکر کرد ،
باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد...

Baran2020
Baran2020
۱۳۹۲/۱۰/۲۶

خداوندا، خداوندا !!!

قرارم باش و یارم باش ...

جهان تاریکی محض است !!!

می‌ترسم ،

کنارم باش ..

Black
Black
۱۳۹۲/۱۰/۲۶

بعضیا میگن استاتوس شخصی نذارین!
درمورد مذهب پست نذارین!
تبلیغ نذارین!
در مورد خانواده پست نذارین!
راجع به جنسیت پست نذارین!
پستهای ۱۸+ نذارین!
و......

با کمالِ احترام!!! این پست علمی تقدیم به اونا:

e=mc۲

+5

melisa456
melisa456
۱۳۹۲/۱۰/۲۵

چراغعلی داشته یه نفر رو مثل سگ میزده و هی کمک میخواسته ، بهش میگن:

تو که داری میزنش چرا کمک میخوای ، میگه: آخه گفته اگه بلند شم مثل سگ میزنمت!؟

Baran2020
Baran2020
۱۳۹۲/۱۰/۲۵

مردی برای تولد همسرش به شیرینی فروشی محل تلفن زد تا کیک او را سفارش دهد.
فروشنده پرسید که چه پیغام تبریکی روی کیک بنویسد؟

مرد فکری کرد و گفت بنویسید: با اینکه داری پیرتر میشوی ولی هر روز بهتر میشوی فروشنده پرسید چه جوری این پیغام را بنویسد. مرد گفت:خب، "با اینکه داری پیرتر میشوی" در بالا و "ولی هر روز بهتر میشوی" در پایین مهمانی شروع شد، پاسی از شب گذشته بود که کیک ارسال شد. در جعبه کیک که باز شد مهمانها شوکه شدند ،چون روی کیک نوشته شده بود : با اینکه داری پیرتر میشوی در بالا ، ولی هر روز بهتر میشوی در پایین !!!!

hadi20najafi
hadi20najafi
۱۳۹۲/۱۰/۲۵

hadi20najafi :
ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن، پسر را از خواب بیدار کرد.
پشت خط مادرش بود، پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت: ۲۵ سال قبل در همین موقع، شب تو مرا از خواب بیدار کردی فقط خواستم بگویم تولدت مبارک.
پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.
صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت…
ولی مادر دیگر در این دنیا نبود...

خیلی ممنون!

babk
babk
۱۳۹۲/۱۰/۲۵

ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن، پسر را از خواب بیدار کرد.
پشت خط مادرش بود، پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت: ۲۵ سال قبل در همین موقع، شب تو مرا از خواب بیدار کردی فقط خواستم بگویم تولدت مبارک.
پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.
صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت…
ولی مادر دیگر در این دنیا نبود...

avina
avina
۱۳۹۲/۱۰/۲۴

ما بدهکاریم...

به یکدیگر... و به تمام دوست دارم های ناگفته ای

که پشت دیوار غرورمان ماند و

ان ها را بلعیدیم..... تا نشان دهیم که منطقی هستیم .......

melisa456
melisa456
۱۳۹۲/۱۰/۲۳

گاه

آدمی تنهاتر از آن است که سکوتش می‌گوید

گاه

تنهایی تنهاتر از آن است که دیده شود