بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    سکوتی مبهم

  • تعداد نظرات : 3
  • ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۲/۱۷
  • نمايش ها : 398

من که بودم؟

که بودم؟

جز بغضی فرو خورده

سکوتی مبهم...

حرفی ناگفته...

شعری درهم...

و آزادیم

چه قدر کوچک بود



چه قدر کوچک بود

وقتی که...

حصاری...

تنها حصاری بیجان

به راحتی،آسان

آن را از من گرفت...

و اندوهم...

چه قدر بزرگ بود


چه قدر بزرگ بود

که تجربه تلخ اجبار را تحمل کرد

و هیچ کس ندانست

که آنمرد...

آن مرد که ...

در حصار تنگ خانه اش

هر شب...

هر شب...

برمزار آزادیش گریست

من بودم
امضا:دیانا

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


мя_κıпɢ
ارسال پاسخ
immortal20
ارسال پاسخ

مرسی

mz30na
ارسال پاسخ

زیبـــــــــا بـــــــود
سـپـــــــــــاســ