دیوار کاربران
hooman007007
۱۳۹۳/۰۱/۱۳
من ازحرارت آغوشت يخ ميزنم؛وازسرمای نبودنت آتش ميگيرم؛مردانگی های توهميشه برايم سوال است؛اگر قراربوداورا نداشته باشم...چرا خداخواست كه قانون فيزيك رانابود كرده؛من كه ديگر هيچ..دوستش داشته باشم...؟ |
|
hooman007007
۱۳۹۳/۰۱/۱۳
فقط دو هنگام ميخواهم باتو باشم:حالا...وهميشه... |
|
hooman007007
۱۳۹۳/۰۱/۱۳
هوای مردن بيخ گوش من است؛فقط كافی است بگويی دوستم نداری... |
|
hooman007007
۱۳۹۳/۰۱/۱۳
دوست دارم بدانم دوست داشتن را چگونه دوست داری؛تادوستت بدارم آنگونه كه تو دوست داری... |
|
hooman007007
۱۳۹۳/۰۱/۱۳
خدايا!ميوه كدام درخت دنيا رابچينم؛تا ازاين زمين رانده شوم...؟ |
|
hooman007007
۱۳۹۳/۰۱/۱۳
كل شكايت های من تنها همين جمله است:معشوقه ای كه دوستش دارم.........باورم ندارد... |
|
hooman007007
۱۳۹۳/۰۱/۱۳
سلامتیه اونی که وقتی تو آغوش میگیریمش همه وجودمون میلرزه...نه ازترسيه وقت هايی بهتره آدم بعضی هارو نداشته باشه؛تااينكه داشته باشه وندو ،یانيازبه آغوش... واسه وحشت از فردای بدون اون!نه باچند نفرشريكه. |
|
hooman007007
۱۳۹۳/۰۱/۱۳
دستهايت راميخواهم؛تاكنار بزند دلتنگی ام را |
|
hooman007007
۱۳۹۳/۰۱/۱۳
ازآش نخورده روزگارچنان دهانم سوخت؛كه ازترس آب يخ را هم فوت ميكنم... |
|
hooman007007
۱۳۹۳/۰۱/۱۳
امشب دلم خواست كودتا كند؛توراخواسته بود سرش رازيربالش كردم و گفتم ساكت!دوره دموكراسی تمام شده؛له ميشوی... |