توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
خدايا ديگه خسته ام......
از حرفهاي پر از طعنه ي بعضي ها.....
خدايا از تو گلايه اي نسيت هيچي واسم کم نزاشتي....
اما اين مردم نميزارند روحيه ام شاد شه وهمه ي اتفاق هاي بد رو از ياد ببرم.....
واقعا بهم صبر وطاقت دادي ...
خدايا اما حرفهاي اين مردم وچيکار کنم .....
يعني کسي وجدان نداره حقيقتا درکم کنه.....
دلم نميخواد زياد کسي رو ببينم چون هر دفعه يکي پيدا ميشه
که حرفاي تلخي بهم بزنه.....
نميدونم از روي دلسوزيه يا اينکه نميخوان ....
يادمه يکيشون ميگفت دلم ميسوزه برات چي ميکشي خوبه من پيشت نيستم که حرف کشيدناتو داغونيتوببينم ...
خداياخيلي خسته ام خيلي.....
بگذريم حرف دلم بود که سنگيني ميکرد.اين روزها نيز بگذرد
نظرات دیوار ها
زندگی رقص نجیبی ست
که از چشمه ی بودن، جاریست
رقص یک شاپرک بازیگوش
لای یک دسته گل ِ یاس معطر در باغ،
رقص ِ یک نغمه ی آرام ِ اذان...
که شبی باد میان من و این قبله پراکنده کند،
رقص کِرمی شب تاب
که شبیه تپش ِ خورشید است،
زندگی شعر نجیبی ست
که در دفتر ِ اندیشه ی این گنبد ِ دَوار
پر از قافیه است...!!
چه کسی گفت خدا شاعر نیست... ؟!!
درود....بسیارزیبا