دیوار کاربران


shabgardetanha
shabgardetanha
۱۳۹۴/۰۸/۲۴

ﺳﺮ ﮐﻼ ﺱ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ گفتم ﺍﻧﺸﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ .

“ﺍﮔﺮ ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟"

ﻫﻤﻪ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ، ﺑﻪ ﺟﺰ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ.

ازش پرسیدم: ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﯽ؟

گفت: ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺗﺎ ﻣﻨشی بیاد تایپ کنه

ینی قوه تخیلش هلاکم کرد!!!!

_SahaR_
_SahaR_
۱۳۹۴/۰۸/۲۳

همه ي چيزهادردوصورت ارزشمندمي شوند:
-قبل ازداشتن
- بعد از ازدست دادن


_SahaR_
_SahaR_
۱۳۹۴/۰۸/۲۰

اين يك قانون است، فكرمان را كه عوض
كنيم، زندگيمان عوض ميشود!


Fereshteh
Fereshteh
۱۳۹۴/۰۸/۱۰

سلام . حال و احوال ؟
سلامت باشی

Fereshteh
Fereshteh
۱۳۹۴/۰۸/۱۰

+5

_SahaR_
_SahaR_
۱۳۹۴/۰۷/۱۹

خاطرات واقعا عجیبند! گاه گریه می کنیم به یاد روزهایی که باهم می خندیدیم!


CR7777777
CR7777777
۱۳۹۴/۰۷/۱۰

هان! ای مردمان! علی را برتر بدانید، که او برترین انسان از زن و مرد بعد از من است
هرکه با او بستیزد و بر ولایتش گردن ننهد نفرین و خشم من بر او باد. (خطبه ی غدیریه)
عید مبارک

پریسا
پریسا
۱۳۹۴/۰۷/۱۰

عیدت مبارک

marry_banoo
marry_banoo
۱۳۹۴/۰۷/۰۹

و من چقدر دلم می خواهد همه داستانهای پروانه ها را بدانم که بی نهایت بار درنامه ها و شعر ها
در شعله ها سوختند
تا سند سوختن نویسنده شان باشند
پروانه ها
آخ
تصور کن
آن ها در اندیشه چیزی مبهم
که انعکاس لرزانی از حس ترس و امید را
در ذهن کوچک و رنگارنگشان می رقصاند به گلها نزدیک می شوند
یادم می آید
روزگاری ساده لوحانه
صحرا به صحرا
و بهار به بهار
دانه دانه بنفشه های وحشی را یک دسته می کردم

عشق را چگونه می شود نوشت
در گذر این لحظات پرشتاب شبانه
که به غفلت آن سوال بی جواب گذشت

دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است
وگرنه چشمانم را می بستم و به آوازی گوش میدادم که در آن دلی می خواند
من تو را
او را
کسی را دوست می دارم

برگرفته از اشعار مرحوم حسین پناهی

صبا
صبا
۱۳۹۴/۰۷/۰۹

"ﻭ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ
ﺗﻔﮑﺮ ﻭﺍ ﻣﯿﺪﺍﺭﺩ ﯾﺎ ﺗﻔﮑﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﯿﻦ
ﻣﯿﮑﻨﺪ؟!"

"چارلز بوكوفسكی"