دوست برای آن است که نیازت را برآورد نه اینکه تهی بودنت را پر کند .

علم بهتر است یا ثروت ؟ باور کن هیچکدام ! فقط ذره ای معرفت

یکی از فانتزیام اینه که دکتر بشم بعد یه روز تو خیابون راه برم یه ماشین بزنه بهم
منم محل ندم ، ‌بلند شم تو خیابون راهمو ادامه بدم !
مردم چشاشون گرد بشه ! حالا شاید سوال پیش بیاد که دکتر چی بود این وسط ؟
اون دیگه به شما ارتباطی نداره ! من میخوام تحصیلاتمو ادامه بدم !!!

+5

اينجا براي از تو نوشتن هوا کم است
دنيا براي از تو نوشتن مرا کم است
اکسير من ! نه اينکه مرا شعر تازه نيست
من از تو مي نويسم و اين کيميا کم است
سرشارم از خيال ولي اين کفاف نيست
در شعر من ، حقيقت يک ماجرا کم است
تا اين غزل شبيه غزلهاي من شود
چيزي شبيه عطر حضور شما کم است
گاهي تو را کنار خود احساس مي کنم
اما چقدر دلخوشي خوابها کم است

زندگي سخت ساده است
خطر کن
وارد بازي شو
چه چيزي از دست ميدهي
با دستهاي تهي آمده ايم
و با دستهاي تهي خواهيم رفت
نه، چيزي نيست که از دست بدهيم
فرصتي بسيار کوتاه به ما داده اند
تا سر زنده باشيم
تا ترانه اي زيبا بخوانيم
وفرصت به پايان خواهد رسيد
آري، اينگونه است که هر لحظه مغتنم است

شب چله است و لبو داغه لبو
ننه پس انار و هندوونه کو
خبر از شب چره ای نیست ،نگو
میوه در رفته و آجیل کیلو
دس کم، هیچی که نه، بیس تومنه
شب گل گفتن و گل شنفتنه
ننه کی تخمه و هندوونه خواست
اصل کار این دلته که باصفاست
ببینم بساط چایی که بپاست
تو فقط بگو که قندونت کجاست
د نگو قند گرونه ای ننه
شب گل گفتن و گل شنفتنه
ننه امشب خبرای بد نده
دل ما همینجوری کپک زده
هی نگو نرخ تورم چقده
یا که قبضت دو برابر اومده
حال امشب به لطیفه گفتنه
شب گل گفتن و گل شنفتنه
شب چله است و به جای اشکنه
مثلا مرغ وپلو پخته ننه
مرغه از بس که نحیف البدنه
سهم من یه نصفه بال و گردنه
ننه هم گفته کسی نق نزنه
شب گل گفتن و گل شکفتنه
خاله هم پاشده با مش رمضون
اومده تا که بشه مهمونمون
آرزو بر دل ما مونده که اون
به کسی شام بده یه لقمه نون
چون فقط عاشق مهمون شدنه
شب گل گفتن و گل شنفتنه
زهره از اونور سفره دم به دم
تیکه مبندازه به خاله شا صنم
پا میشن یه هو میرن به گیج هم
ننه با جیغ و حوار و ای ددم
میگه امشب شب همدل شدنه
شب گل گفتن و گل شنفته
به خدا اند صفایی ننه جون
رطب و پسته مایی ننه جون
قند و قطاب، شمایی ننه جون
بهتر از باقلوایی ننه جون
شب چله با تو گرم و روشنه
شب گل گفتن و گل شنفتنه

دوتا ني ني پيش هم خوابيده بودن,
پسره به دخدره ميگه: تو دختلي يا پسل؟
دخدره ميگه: نمي دونم,
پسره ميگه: بذال من بلم زيل پتو ببينم,
ميره و مياد ميگه:
تو دختلي,
دخدره ميگه از كجا فهميدي؟؟؟؟
ميگه
.
آخه جولابات صولتيه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

شب سردی است٬ و من افسرده
راه دوری است٬و پايی خسته
تيرگی هست٬و چراغی مرده
می کنم٬ تنها٬از جاده عبور
دور ماندند ز من٬ادمها
سايه ای از سر ديوار گذشت
غمی افزود مرا بر غم ها
فکر تاريکی و اين ويرانی
بی خبر امد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی
نيست رنگی که بگويد با من
اندکی صبر٬صحر نزديک است
هر دم اين بانگ برارم از دل
وای اين شب٬چقدر تاريک است!

به دریا بزن قایقت می‌شوم

حقیرم ولی لایقت می‌شوم

من عاشق شدن را بلد نیستم

تو یادم بده عاشقت می‌شوم

دختر بچه: دوسِت دارم
پسر بچه: مثل آدم بزرگا؟!
دختر بچه: نـــــــه...راستـــــــکی...!