دیوار کاربران


mohamadreza38
mohamadreza38
۱۳۹۲/۰۹/۱۱

زتو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیکن عقب سر نگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران . . .

mohamadreza38
mohamadreza38
۱۳۹۲/۰۹/۱۱

خداحافظ گل نازم تموم حس آوازم

خداحافظ وجود من برورویای یروازم

خداحافظ گل پونه برو ازقلب ویرونه

لالایی آی دل تنها کسی دردونمی دونه

لالایی نم نم بارون بگیر آروم دل داغون

نذاردستت بازم رو شه نذار اشکات بشه بارون

حالا که تو نگاه تو منم مهمون ناخونده

میرم امابدون قلبم تودستهای توجا مونده

نمی دونی نمی دونی چه تنها سخته دل کندن

آخه عاشق نبودی تو بدونی نازنین من

mohamadreza38
mohamadreza38
۱۳۹۲/۰۹/۱۱

در سکوت دادگاه سرنوشت

عشق برما حکم سنگینی نوشت

گفته شد دل داده ها از هم جدا

وای بر این حکم و این قانون زشت

mohamadreza38
mohamadreza38
۱۳۹۲/۰۹/۱۱

نمیگم برات میمیرم چون واسه تو زنده بودم

نمیگم عشق منی تو چون تویی همه وجودم

اون دنیا جام خوبه خوبه دلم واسه خوشی تنگه
اون خدا که من میدونم حتی اتیشش قشنگه

mohamadreza38
mohamadreza38
۱۳۹۲/۰۹/۱۱

یه روز با هم قرار گذاشتیم که واسه همیشه هم دیگر را دوست داشته باشیم

روی کاغذ دلامون بنویسیم که هرگز همدیگر را فراموش نخواهیم کرد

من خودکاری بر داشتم وپر رنگ نوشتم هرگز راموشت نخواهم کرد

اما ندونستم چرا اون منو فراموش کرد

و.....



تا اینکه فهمیدم که اون با مدادی فریبم داد....!!

mohamadreza38
mohamadreza38
۱۳۹۲/۰۹/۱۱

گاهی که دلم…

به اندازه ی تمام غروبها می گیرد…

چشمهایم را فراموش می کنم…

اما دریغ که گریه ی دستانم نیز مرا به تو نمی رساند…

من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس…

مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست…

و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد…

و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند…

با این همه ، نازنین ، این تمام واقعه نیست…

از دل هر کوه کوره راهی می گذرد…

و هر اقیانوس به ساحلی می رسد…

و شبی نیست که طلوع سپیده ای در پایانش نباشد…

از چهار فصل دست کم یکی که بهار است

mona11
mona11
۱۳۹۲/۰۹/۱۱

تقصیر ما نیست بر روی حرف هایمان نمی مانیم. ما در زمینی زندگی میکنیم که روزی دوبار خودش را دور می زند !

mohamadreza38
mohamadreza38
۱۳۹۲/۰۹/۱۱

به جان هر چه عاشق توی این دنیای پر غوغاست

قدم بگذار روی قلب ویرانم....

بدون تو شبی بی فانوس خواهم مرد...

دعاکن بعددیدار تئ باشد وقت پایانم...

mohamadreza38
mohamadreza38
۱۳۹۲/۰۹/۱۱

دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت :

او یقینا پی معشوق خودش می اید

پپسرک رفت ولی روی لبش زمزمه بود :

مطمئنا یه پشیمان شده بر میگردد...

عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز.....

mohamadreza38
mohamadreza38
۱۳۹۲/۰۹/۱۱

همیشه به من میگفت : انقدر دوستت دارمکه اگر روزی بگویی بمیر میمیرم!!

باورم نمیشد فقط یک امتحان ساده بهش گفتم بمیر ...

سال هاست در تنهایی پژمرده ام .. ایکاش امتحانش نکرده بودم