دیوار کاربران


Tania69
Tania69
۱۳۹۵/۰۲/۲۱

نه طبق ِ مُد دوستت دارم
نه به حکم سنت!

همه چیز بنا بر فطرت است

"خوب ها"

دوست داشتنی اند مثل

" تـــــــــ♥ـــــــو "

Tania69
Tania69
۱۳۹۵/۰۲/۲۱

چقدر زیباست کسی رادوست بداریم
نه برای نیاز..

نه از روی اجبار..

و نه از روی تنهایی..

فقط برای اینکه "ارزش دوست داشتن" دارد.

mahtab322
mahtab322
۱۳۹۵/۰۲/۱۸


عصرتون بخير

farhad0000
farhad0000
۱۳۹۵/۰۲/۱۸

من مست و تو دیوانه، ما را که برد خانه
صد بار ترا گفتم کم زن دو سه پیمانه

در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه

جانا به خرابات آ، تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه

هر گوشه یکی مستی، دستی زده بر دستی
وان ساقی هر مستی با ساغر شاهانه

تو وقف خراباتی ،دخلت می و خرجت می
زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه

ای لولی بربط زن، تو مست تری یا من
ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه

از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه

چون کشتی بی لنگر کژ می شد و مژ می شد
و زحسرت او مرده صد عاقل و فرزانه

گفتم ز کجایی تو ،تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان، نیمیم ز فرغانه

نیمیم ز آب و گل، نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا، نیمی همه دردانه

گفتم که رفیقی کن با من که منت خویشم
گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه

من بی دل و دستارم در خانه خمارم
یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه

در حلقه لنگانی می باید لنگیدن
این پند ننوشیدی از خواجه علیانه

سر مست چنان خوبی کی کم بود از چوبی
برخاست فغان آخر از استن حنانه

شمس الحق تبریزی از خلق چه پرهیزی
اکنون که در افکندی صد فتنه فتانه

farhad0000
farhad0000
۱۳۹۵/۰۲/۱۸

من مست و تو دیوانه، ما را که برد خانه
صد بار ترا گفتم کم زن دو سه پیمانه

در شهر یکی کس را هشیار نمی بینم
هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه

جانا به خرابات آ، تا لذت جان بینی
جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه

هر گوشه یکی مستی، دستی زده بر دستی
وان ساقی هر مستی با ساغر شاهانه

تو وقف خراباتی ،دخلت می و خرجت می
زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه

ای لولی بربط زن، تو مست تری یا من
ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه

از خانه برون رفتم مستیم به پیش آمد
در هر نظرش مضمر صد گلشن و کاشانه

چون کشتی بی لنگر کژ می شد و مژ می شد
و زحسرت او مرده صد عاقل و فرزانه

گفتم ز کجایی تو ،تسخر زد و گفت ای جان
نیمیم ز ترکستان، نیمیم ز فرغانه

نیمیم ز آب و گل، نیمیم ز جان و دل
نیمیم لب دریا، نیمی همه دردانه

گفتم که رفیقی کن با من که منت خویشم
گفتا که بنشناسم من خویش ز بیگانه

من بی دل و دستارم در خانه خمارم
یک سینه سخن دارم هین شرح دهم یا نه

در حلقه لنگانی می باید لنگیدن
این پند ننوشیدی از خواجه علیانه

سر مست چنان خوبی کی کم بود از چوبی
برخاست فغان آخر از استن حنانه

شمس الحق تبریزی از خلق چه پرهیزی
اکنون که در افکندی صد فتنه فتانه

AZAD
AZAD
۱۳۹۵/۰۲/۱۳

قانون بخشندگی:

هرچه بیشتر، بدون انتظار پاداش،
به دیگران خدمت کنید ،
خیر و نیکی بیشتری به شما می رسد،
آن هم از جاهایی که اصلا انتظار ندارید.
شما تنها در صورتی حقیقتا خوشبخت خواهید شد که
احساس کنید به دلیل خدمت به دیگران انسان با ارزشی هستید.

farhad0000
farhad0000
۱۳۹۵/۰۲/۰۹

تنهایی یعنی

نگاهی به عقب

مرور گذشته

ورق زدن خاطرات

و اشک

تنهایی یعنی

مرور خاطراتی که شیرینش قلبت را بسوزاند

تلخش قلب و چشمانت را

تنهایی یعنی

چشمان بارانیت را هیچ دستی پاک نکند

AZAD
AZAD
۱۳۹۵/۰۲/۰۸

http://up.hamkhone.ir/6/58a4455a442eb601e2eede46920b61aa.jpg


Mahdiye16
Mahdiye16
۱۳۹۵/۰۲/۰۱

مروز فال حافظ گرفتم
توش از زلف یار و معشوق و جام و شراب گفته....

بعد توی تفسیرش نوشته :
در خواندن نماز کاهلی نکن!!!!!

فال رو هم فیلتر کردن لامصبا....!!!

AZAD
AZAD
۱۳۹۵/۰۱/۲۳

http://up.hamkhone.ir/6/8163008e970259e3467b7c91a202b915.jpg