دیوار کاربران


saeed1360
saeed1360
۱۳۹۲/۰۹/۰۶

عشق

آدم را به جاهای ناشناخته می برد

مثلا به ایستگاه های متروک

به خلوت زنگ زده ی واگن ها

به شهری که

فقط آن را در خواب دیده...

وقتی عاشق شدی

ادامه ی این شعر را

تو خواهی نوشت!

saeed1360
saeed1360
۱۳۹۲/۰۹/۰۴

کمی با من بنشین

تا در آن نقشه جغرافیایی عشق، تجدید نظر کنیم

بنشین تا ببینیم

تا کجاها مرز چشمان توست

تا کجاها مرز غم های من

کمی با من بنشین

تا بر سر شیوه ای از عشق

به توافق برسیم ...

alereza558175
alereza558175
۱۳۹۲/۰۸/۳۰

دود میخیزد ز خلوتگاه من
کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟
با درون سوخته دارم سخن
کی به پایان میرسد افسانه ام ؟

ShahryaR
ShahryaR
۱۳۹۲/۰۸/۳۰

روزگار عجيبيست !
اين روزها بعضي ها راه مي روند تا غذايشان هضم شود و عده اي مي دوند تا گرسنه نمانند …

mohamad65
mohamad65
۱۳۹۲/۰۸/۲۱

روزی لئون تولستوی ازخیابانی گذرمیکرد،که گوشه ی لباسش به لباس زنی برخوردنمود.
زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم .
زن که بسیار شرمگین شده بود ،عذر خواهی کرد و گفت :چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
تولستوی در جواب گفت : شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید!!

3pehr24
3pehr24
۱۳۹۲/۰۸/۲۱

برادرزاده ام معدلش شده ۱۹٫۴۲ سه روزه رفته تو اتاق درو رو خودش بسته

من همسن این بودم ۱۲ میشدم تا خونه با کیف رو پایی میزدم

alereza558175
alereza558175
۱۳۹۲/۰۸/۱۷

گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز میشود
گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام میگیرد
گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود میشود
گاهی با یک بی مهری ، دلی میشکند
مواظب بعضی یک ها باشیم !
در حالی که ناچیزند ، همه چیزند …

alereza558175
alereza558175
۱۳۹۲/۰۸/۱۷

گاهی با یک قطره ، لیوانی لبریز میشود
گاهی با یک کلام ، قلبی آسوده و آرام میگیرد
گاهی با یک کلمه ، یک انسان نابود میشود
گاهی با یک بی مهری ، دلی میشکند
مواظب بعضی یک ها باشیم !
در حالی که ناچیزند ، همه چیزند …