دیوار کاربران


Toska
Toska
۱۳۹۳/۰۲/۱۱

پروردگارا


دوستانی دارم که روزگار فرصت دیدارشان را کمتر



نصیبم میگرداند اما تو خود میدانی که یادشان در



دلم جاوید است٬دوستانی که رسمشان



معرفت٬کردارشان جلای روح و یادشان صفای دل



است٬پس آنگاه که دست نیاز سوی تو بر می



آورند٬پر کن دستانشان را از آنچه که در مرام



خدایی توست


***************************

کوچک تر که بودیم ...

همیشه از تکلیف زیاد کلافه می شدیم ،

اما ...

حالا که بزرگ شده ایم

از این همه بلا تکلیفی

سر در گم هستیم !


**********************

اینـــــــــــــــ کهـــــــــــــــ نامشـــــــــــــــ زنـــــــــــــــــــــــــــــــدگی است

من را کشـــــــتـــــــ

مانـــــده امـــــــ!

آنکه نامش مــــــــــــــــــرگ است با من چه میکند.....




*********************

+++++5+++++


00arminkarimi
00arminkarimi
۱۳۹۳/۰۲/۱۱

داداشم تو شورای مدرسه کاندید شده. بعد شعار تبلیغاتیش اینه:

"مدرسه را مختلط میکنم" راضیم ازش، به خودم رفته...!!! )

tohid73
tohid73
۱۳۹۳/۰۲/۱۱

می گویندباران که ببارد بوی خاک بلندمیشود...پس چرا اینجا باران که میباردعطر خاطره ها میپیچد؟؟؟

Artaan
Artaan
۱۳۹۳/۰۲/۱۱

ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ

ﺑﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ

ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﮑﻦ

ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ

ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺧﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ







++5

shadmehr202
shadmehr202
۱۳۹۳/۰۲/۱۱

سخت است درک کردن کسی که غم هایش را

خودش میداند و دلش...

که همه تنها لبـخندهایش را میبینند

که حسـرت میخورند

به خاطر شاد بودنش

به خاطر خنده هایـش و هیـچکس

جز خـودش نمیـداند چقدر تنهاسـت

که چقدر میترسد

از باختن

از ترس از دسـت دادن چیزهایی که ندارد

از یخ زدن احساس و قـلبـش

از زندگـی...

اینجا من هستم

تنها منتظر بارانم

تا قطره هایش بهانه ایی باشند

برای نمناک بودن لحظـه هایم

واثباتی...

بر بی گناهی چشمــــانم!

Artaan
Artaan
۱۳۹۳/۰۲/۱۱

از زندگیم یاد گرفتم:
به بودن ها دیر عادت کنم و به نبودن ها زود...
آدم ها نبودن را بهتر بلدند...

Artaan
Artaan
۱۳۹۳/۰۲/۱۱

دوسم نداره؟؟؟
خب باشه...
من خودم یه تنه،
قد جفتمون دوستش دارم..

Artaan
Artaan
۱۳۹۳/۰۲/۱۱

کسی نیامده جز او سر قرار خودش
نشسته غرق تماشای شیعیان خودش
چه انتظار عجیبیست اینکه شب تا صبح
کسی قنوت بگیرد به انتظار خودش.

Artaan
Artaan
۱۳۹۳/۰۲/۱۱

بهار! سرسبزیت رابه رخم نکش
به چه دردم میخورد
وقتی چشمانم در پاییز نگاهش مانده
وقتی تاریخ فقط تا زمستان باما بود
وقتی دستانش از برف پاکتر بود...
من با خاطره هایم در زمستان حبس شده ام
بهار زودتر برو...
رنج دوریش را بیشترنکن
سفیدی میخواهم...

Artaan
Artaan
۱۳۹۳/۰۲/۱۱

دراین سرای بی کسی کسی به درنمیزند/ به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند
دل خراب من دگر خراب تر نمی شود/که خنجر غمت ازین خراب تر نمیزند....