دیوار کاربران
liko2536
۱۳۹۲/۰۹/۲۶
خدایااااا... |
|
liko2536
۱۳۹۲/۰۹/۱۱
با من راه بیا که برای تو از بیراهه های زیادی گذشته ام |
|
liko2536
۱۳۹۲/۰۹/۰۵
همیشه تلخ ترین لحظه را کسی می سازد که شیرین ترین لحظه ها رو با او داشتی |
|
liko2536
۱۳۹۲/۰۸/۲۸
سالها پرسیدم از خود کیستم؟ |
|
liko2536
۱۳۹۲/۰۸/۲۵
کاش می فهمیدی برای اینکه تنهایم تورا نمی خواهم برعکس ، برای اینکه می خواهمت ، تنهایم . . . ! |
|
saeed1360
۱۳۹۲/۰۸/۲۱
دلتنگم!! |
|
Maryam1360
۱۳۹۲/۰۸/۱۹
+5 |
|
liko2536
۱۳۹۲/۰۸/۱۶
Parichehr24 :
حکایت شیری که عاشق آهو شد، شیر نری دلباختهی آهوی ماده شد.
شیر نگران معشوق بود و میترسید بوسیلهی حیوانات دیگر دریده شود. از دور مواظبش بود… پس چشم از آهو بر نداشت تا یك بار كه از دور او را می نگریست، شیری را دید كه به آهو حمله كرد. فوری از جا پرید و جلو آمد. دید ماده شیری است. چقدر زیبا بود، گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت. با خود گفت: حتما گرسنه است. همان جا ایستاد و مجذوب زیبایی ماده شیر شد. و هرگز ندید و هرگز نفهمید که آهو خورده شد خیلی زیبا بود |
|
liko2536
۱۳۹۲/۰۸/۱۶
خوشبخت ترین آدم ها اونایی هستن که |
|
Parichehr24
۱۳۹۲/۰۸/۱۵
Parichehr24 :
حکایت شیری که عاشق آهو شد، شیر نری دلباختهی آهوی ماده شد.
شیر نگران معشوق بود و میترسید بوسیلهی حیوانات دیگر دریده شود. از دور مواظبش بود… پس چشم از آهو بر نداشت تا یك بار كه از دور او را می نگریست، شیری را دید كه به آهو حمله كرد. فوری از جا پرید و جلو آمد. دید ماده شیری است. چقدر زیبا بود، گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت. با خود گفت: حتما گرسنه است. همان جا ایستاد و مجذوب زیبایی ماده شیر شد. و هرگز ندید و هرگز نفهمید که آهو خورده شد کککککککک |