دیوار کاربران


Maryam1360
Maryam1360
۱۳۹۲/۰۸/۱۶

خانه ی دلت را ازشیشه بساز
ولی به سنگهابگودلم ازفولاداست

hafezeh
hafezeh
۱۳۹۲/۰۸/۱۶

عالم همه محو گل رخسار حسين است ، ذرات جهان درعجب از كار حسين است . داني كه چرا خانه ي حق گشته سيه پوش ، يعني كه خداي تو عزادار حسين است

Toska
Toska
۱۳۹۲/۰۸/۱۶

******************************

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی

با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید



گفتمش چون می کشی تصویر مردان خدا

تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید



گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن

عکس یک خنجرزپشت سر پی مولا کشید



گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم

راه عشق و عاشقی و مستی ونجوا کشید



گفتمش تصویری از لیلی ومجنون رابکش

عکس حیدر(ع) در کنار حضرت زهرا(س)کشید



گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن

در بیابان بلا، تصویر یک سقا کشید



گفتمش از غربت ومظلومی ومحنت بکش

فکر کرد و چهار قبر خاکی از طه کشید



گفتمش سختی ودرد وآه گشته حاصلم

گریه کردآهی کشید وزینب کبری(س) کشید



گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق

عکس مهدی(عج) راکشید و به چه بس زیبا کشید



گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین(ع)

گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید

****************************

بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت

چندی گذشت در غم هجران اشک تو

پرمی کشید دل به هوای محرّمت

آقا سلام ماه محرّم شروع شد

آمد بهار زخم دل ما و مرهمت

خون می شود دل همه عالم زه قصه ی

آن لحظه های آخر و گودال و آن غمت

در بین روضه غم دل من را گرفته بود

وقتی رسید روضه به انگشت و خاتمت

ما بین این همه غم و اشک وفراق وداغ

ای زینب آمدم که شوم یار و همدمت

زینب چه قدر شکل جوان مادرت شدی

با صورت کبود و همان قامت خمت

********************************************************
دوستان پیشنهاد میکنم آلبوم سپاه عشق احمد سلو رو دانلود کنید برای ایام محرم واقعا عالیه
میتونید اول توی پروفایلم گوش بدید دوست داشتید دانلود کنید
********************************************************

+++++5+++++

********************************************************

Tadvingar
Tadvingar
۱۳۹۲/۰۸/۱۵

حالا که تصمیم گرفتم هرروز تقریبا یه شعر بگم دوست دارم همراهیم کنین

ممنونم

هوامو داشته باشین

دردها دارم و از درد و فغان میگریم

حرفها دارم و از گفتن ان بیخیرم

ای خدا ای یاور ما غافلان

ای خدا ای بی نیاز خفتگان

یاربا عشقت فزون از کبریاست

یاوری باش و مدد کن دست ما

من چه گویم که دگر یاور ندارم

بیدلم تنها ولی باور ندارم

من به امید تو تا دنیا پریدم

دربه در با بیریایی پرده دیدم

نیش ها و تیغ ها و کینه ها

از همه دیدم ولی یاور ندیدم

آنچه میگویم همه از خون درد است

وانچه مینالم همه از جهل مرگ است

مادرم دنیا امید تازه دارد

از برایم جان و تن را می نوازد

Toska
Toska
۱۳۹۲/۰۸/۱۵

******************************************
نیمه شب آواره و بی حس و حال در سرم سودای جامی بی زوال

پرسه ایی آغاز کردیم در خیال دل بیاد آورد ایام وصال

از جدایی یک دو سالی میگذشت یک دوسال از عمر رفت و برنگشت

دل بیاد آورد اول بار را خاطرات اولین دیدار را

آن نظر بازی آن اصرار را آن دو چشم مست آهو وار را

همچو رازی مبهم و سر بسته بود چون من از تکرار او هم خسته بود

امد و هم اشیان شد با منو هم نشین و هم زبان شد با منو

خسته جان بودم که جان شد با منو ناتوان بود و توان شد با منو

دامنش شد خوابگاه خستگی این چنین آغاز شد دلبستگی

وای از آن شب زنده داری تا سحر وای از آن عمری که با او شد به سر

مست او بودم زه دنیا بی خبر دم به دم این عشق میشد بیشتر

آمد و در خلوتم دم ساز شد گفتگوها بین ما آغاز شد

گفتمش ......

گفتمش در عشق پا برجاست دل گر گشایی چشم دل زیباست دل

گر تو ذورق وان شوی دریاست دل بی تو شام بی فرداست دل

دل زه عشق روی تو حیران شده در پی عشق تو سرگردان شده

گفت .........

گفت در عشقت وفادارم بدان من تو را بس دوست میدارم بدان

شوق وصلت را به سر دارم بدان چون تویی مخمور خمارم بدان

با تو شادی می شود غم های من با تو زیبا می شود فردای من

گفتمش عشقت به دل افزون شده دل زه جادوی رخت افزون شده

جز تو هر یادی به دل مدفون شده عالم از زیباییت مجنون شده

بر لبم بگذاشت لب یعنی خموش طعم بوسه از سرم برد عقل و هوش

در سرم جز عشق او سودا نبود بحر کس جز او در این دل جا نبود

دیده جز بر روی او بینا نبود همچو عشق من هیچ گل زیبا نبود

خوبی او شهره عافاق بود در نجابت در نکویی طاق بود

روزگار.....

روزگار اما وفا با ما نداشت طاقت خوشبختی ما را نداشت

پیش پای عشق ما سنگی گذاشت بی گمان از مرگ ما پروا نداشت

آخر این قصه هجران بود و بس حسرت و رنج فراوان بود و بس

یار ما را از جدایی غم نبود در غمش مجنون عاشق کم نبود

بر سر پیمان خود محکم نبود سهم من از عشق جز ماتم نبود

با من دیوانه پیمان ساده بست ساده هم آن عهد و پیمان را شکست..

بی خبر پیمان یاری را گسست این خبر ناگاه پشتم را شکست

آن کبوتر عاقبت از بند رفت رفت و با دلداری دیگر عهد بست

با که گویم او که هم خون من است خسم جان و تشنه خون من است

بخت بد بین وصل او قسمت نشد این گدا مشمول اون رحمت نشد

آن طلا حاصل به این قیمت نشد عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست

با چنین تقدیر بد تدبیر نیست از غمش با دود و دم هم دم شدم

باده نوش غصه او من شدم مست و مخمور و خراب از غم شدم

زره زره آب گشتم

کم شدم.....

آخر آتش زد دل دیوانه را ......

آخر آتش زد دل دیوانه را

سوخت بی پروا پر پروانه را

عشق من .....

عشق من از من گذشتی خوش گذر بعد از این حتی تو اسمم را نبر

خاطراتم را تو بیرون کن زه سر دیشب از کف رفت فردا را نگر

اخر این یک بار از من بشنو پند بر منو بر روزگارم دل نبند

عاشقی را دیر فهمیدی چه سود ..... عشق دیرین گسسته تار و پود

گر چه آب رفته باز اید به رود ماهی بیچاره اما مرده بود...

بعد از این هم آشیانت هر کس است .... بعد از این هم آشیانت هرکس است

باش با او یاد تو ما را بس است

************************************************
+++++5+++++

************************************************

setayesh99
setayesh99
۱۳۹۲/۰۸/۱۵

زیر پایشان که له شدی روی سرشان جاداری!!!
البته...به عزت وشرف (لااله الاالله)تابوتت را بر روی سر میگیرند!
این است حکایت ادمها...!؟

setayesh99
setayesh99
۱۳۹۲/۰۸/۱۵

رفته بودیم بهشت زهرا یه پسر بدجور گریه میکرد و خدا رو صدا میزد.یه کم که جلوتر رفتم شنیدم داره با گریه میگه خدایا پارسال مادرو پدرمو ازم گرفتی فقط همین یه داداشو داشتم اینم زیاد دیدی واسم خدا جونم بی کس شدم حالا تک و تنها چیکارکنم!‏ چند دقه مکث کرد گفت فقط تورو دارم تو تنهام نزار
قدر داشته هاتون رو بدونید

setayesh99
setayesh99
۱۳۹۲/۰۸/۱۵

زندگی یک پاداش است نه یک مکافات ...
فرصتی ست کوتاه تا ببالی ، بیابی ، بدانی ، بیاندیشی ، بفهمی و زیبا بنگری ، و در نهایت در خاطره ها بمانی !!

paradise
paradise
۱۳۹۲/۰۸/۱۴

تا قیامت ز قیام تو قیامت برپاست

از قیام تو پیام تو عیان است هنوز

همه ماه است محرم ، همه جا کرب و بلاست

در جهان موج جهاد تو روان است هنوز

آغاز محرم و ایام سوگواری حسینی تسلیت باد

hafezeh
hafezeh
۱۳۹۲/۰۸/۱۴

چایت را بنوش و نگران فردا نباش
از گندم‌ زار من و تو مشتی کاه می ماند برای بادها …
نیما یوشیج