دیوار کاربران


Toska
Toska
۱۳۹۳/۰۲/۱۴

یادت ای دوست بخیر!
دل من میخواهد
که بدانی بی تو
دلم اندازه دنیا تنگ است
جای من یک دل سیر
چشم در آینه انداز و بگو:
بهترینم ای دوست!
یادگار دیروز
دل من سیر برایت تنگ است

*************************************

دل من دير زمانی است كه می پندارد :

« دوستی » نيز گلی است ؛

مثل نيلوفر و ناز ،

ساقه ترد ظريفی دارد .

بی گمان سنگدل است آنكه روا می دارد

جان اين ساقه نازك را

- دانسته-

بيازارد !



در زمينی كه ضمير من و توست ،

از نخستين ديدار ،

هر سخن ، هر رفتار ،

دانه هايی است كه می افشانيم .

برگ و باری است كه می رويانيم

آب و خورشيد و نسيمش « مهر » است



گر بدانگونه كه بايست به بار آيد ،

زندگی را به دل‌انگيزترين چهره بيارايد .

آنچنان با تو در آميزد اين روح لطيف ،

كه تمنای وجودت همه او باشد و بس .

بی‌نيازت سازد ، از همه چيز و همه كس .



زندگی ، گرمی دل های به هم پيوسته ست

تا در آن دوست نباشد همه درها بسته ست .



در ضميرت اگر اين گل ندميده است هنوز ،

عطر جان‌پرور عشق

گر به صحرای نهادت نوزيده است هنوز

دانه ها را بايد از نو كاشت .

آب و خورشيد و نسيمش را از مايه جان

خرج می بايد كرد .

رنج می بايد برد .

دوست می بايد داشت !



با نگاهی كه در آن شوق برآرد فرياد

با سلامی كه در آن نور ببارد لبخند

دست يكديگر را

بفشاريم به مهر

جام دل هامان را

مالامال از ياری ، غمخواری

بسپاريم به هم



بسراييم به آواز بلند :

- شادی روی تو !

ای ديده به ديدار تو شاد

باغ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست

تازه ،

عطر افشان

گلباران باد .

+++++5+++++


Maryam1360
Maryam1360
۱۳۹۳/۰۲/۱۳

اینجایم برتلی ازخاکستر

پابرتیغ می کشم

وبه فریب هرصدای دور

دستمال سرخ دلم راتکان میدهم

‏"حسین پناهی"

‏+5

marya1370
marya1370
۱۳۹۳/۰۲/۱۳

+5

Toska
Toska
۱۳۹۳/۰۲/۱۳

غمگینم
همانند زنی که عاشق سرباز دشمن شده است . . .

*******************
غمگینم
همانند پرنده ای که شوق پرواز ندارد ، نای آواز ندارد . . .

************************

غمگینم
همانند مادر بی سوادی
که دلش هموای بچه اش را کرده
ولی بلد نیست شماره اش را بگیرد . . . :-<

********************************
غمگینم
همانند عکسی در اعلامیه ترحیم
که لبخندش, دیگران را می گریاند . . .

*********************************
غمگـــــــــــــــــــینم
همانند سرباز ِ گـــــــــــــم شده در جنگ ;
کـــــــــــــــــــــور شد و ندارد هیچ فشنگ . . .

**********************************************
غمگینم
همانند سرباز وفاداری
که پسرش جاسوس دشمن بوده است . . .

******************************
غـمگیـنـم
همانند کـودکـی مـعـلـول
کـه تـازه بـه تفـاوتـش پـی بـرده . . .

*****************************
غمگیــنـم
همانند درختـی کـه
در مســیرِ کارخـانـهء "چــوب بُــری" قــرار گـرفتـه است . . .

*************************
غمگینم
همانند
پدری که مرگ فرزندش را قبول نمی کند
و خود را با او مُرده می داند
و اشک هایش را شاید مدتها کسی ندیده بود
اما حالا
بدون اشک کسی او را نمی بیند . . .

******************************
غمگینم
همانند پیرزنی در مسجد سلیمان,
که لوله های گاز همه ی ایران
از کوچه اش می گذرد
و گاز ندارد . . .

********************
غمگیــنم
همانند مــــادرم
کـه او آیــنـــده ام را طــور دیـــگری تـــصــــور کـــرده بــــود . . .

*********************************************
غمگیــنم
همانند جـوان مـحکوم بـه اعـدام
کـه بـه عـنوان آخـرین درخـواسـت،
پکـی بر سـیگـار را طلب می کند . . .

******************************
غمگیــنم
همانند
جوانی که میگوید...
دست بر دلم مگذار می سوزی
داغ خیلی چیز ها بر دلــــــــــــــم مانده . . .

***********************************
غمگینم
همانند قـــــــــــــــمار بازی
که خشت هایش درست انتخاب کرد
اما سرنوشتش را کج . . .

*************************************
غمگینم
همانند کسی که کاسه اش خالی بود ;
از غـــــــــــــــذا نه ;
ازِ تقسیم بختــــــــــــــــ . . .

************************
غمگینم
همانند جوان ِ لحظه ی اعدام ;
بـــــــــه گریـــــــــــه مــــــــــادرش میـــــخـــندید ;
خاطرش آمد بچگی اش گفته بود :
خنده ات آرامم میکند . . .

****************************************
غمگینم
همانند پیرمرد ِ سیگار فروش ;
در حسرت این ماند که تعارف کند
کسی در تنهاییش سیگاری به او . . .

*********************************
غمگینم
هماننـــــــــــد پادگانـــــــــــــت ای روزگار ;
اضاف زدی برایم خشم شبت را . . .

***************************
غمگینم
همانند کودکی که از زلزله نجات پیدا کرد ;
اما با پس لــــــرزهای دلش چه کند . . .

****************************
غمگینم
همانندچوپانی که همه ســــــــــاده بودنش را
به "پشت ِکوه " بودنش ترجمه میکنند . . .

**********************************
غمگینم
همانند پرنده ای که به دانه های روی تله خیره شده
و به این فکر می کند که چگونه بمیرد؟
گرسنه و آزاد، یا سیر و اسیر...؟

*****************************
غمگینم همانند مرده ای
که توان تسلی دادن به بازماندگانش را ندارد . . .

*************************************

خدا را چه دیدی
شاید یک روز " درد " هم قیمت پیدا کرد
و ما ثروتمند شدیم

کاش زندگی هم درب خروجی داشت ...

+++++5+++++

restar
restar
۱۳۹۳/۰۲/۱۳

گفته بودم گشنگم؟!!!!!!!
به تو که نگفته بودم گشنگم!!!!!!!

restar
restar
۱۳۹۳/۰۲/۱۳

خب بگم زشتم؟!خب مگه زشتا دل ندارن ک تعریف کنن ازخودشون.
چی میشه این یکارم ازما زشتا نگیرید...دلمو ششستی

Maryam1360
Maryam1360
۱۳۹۲/۰۹/۲۶

کتاب زندگی
چاپ دوم ندارد
پس عاشقانه زندگی کن

Maryam1360
Maryam1360
۱۳۹۲/۰۹/۲۶

بهترین مترجم کسی است
که سکوت دیگران راترجمه کند

Maryam1360
Maryam1360
۱۳۹۲/۰۹/۱۲

زندگی یعنی
بخندهرچندغمگینی
ببخش هرچندمسکینی
فراموش کن هرچند دلگیری
‏+5

liko2536
liko2536
۱۳۹۲/۰۸/۲۹

در خاطری که " تویی "
دیگران فراموشند
بگذار در گوشت بگویم " میخواهمت "
این خلاصه ی ،
تمام حرفای دنیاست