توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
رفتمسوپرمارکت...
- تعداد نظرات : 10
- ارسال شده در : ۱۳۹۶/۰۶/۲۹
- نمايش ها : 142
رفتم سوپر مارکت خرید کنم. دختري رو كه چهار سال قبل همديگه رو دوست داشتيم و جدا شده بودیم رو دیدم
دست يكي رو گرفته بود وخلاصه فضاي رومانتیکی داشتن ، وقتی منو ديد به یه بهونه ای اومد كنار دستم وايساد گفت ببين من با نامزدمم ولي تو از وقتي من ولت كردم هيشكي طرفت نيومده!!
خلاصه!! کم نیاوردم!!
منم يه پنجاهي در آوردم دادم به فروشنده گفتم يه بسته پوشک سايز بچه دوساله بده و هيچي بهش نگفتم و اومدم بيرون . بنده خدا دختره داشت چشاش از كاسه در مي اومد
خلاصه می خواستم بگم پوشک هنوز پيشمه ؛ هركي لازم داره نصف قيمت ميفروشم .
مادرم آبرو واسم نزاشته ، هرروز ازم ميپرسه مگه شبا تو خودتو خیس می کنی
نظرات دیوار ها
واقعا خندیدم ؛ =))
ایشالله همیشه بخندی
نگه داشتم برا تو
واقعا خندیدم ؛
لازمت نشه ی وخت
خیلی با حال
باحالی از خودته خواهرم
خخخخخخخخ خیلی باحال بود