دیوار کاربران


Artaan
Artaan
۱۳۹۲/۱۰/۲۴

شباوقتی ک بیداری,خداهم با تو بیداره
تاوقتی ک نخوابی تو,ازت چش ورنمیداره
ازاون بالامیادپایین,
خدامی‌گیره دستت روخدا میدونه تو قلبت,چه اندازه تو غم داری
خدامیدونه تودنیا,چه چیزی روتوکم داری
خدانزدیک قلب توسـت,بایک آغوش واکرده
نذارپلکاتوروی هم,اگه قلبت پره درده
خدارومیشه حسش کرد,توی هرحالی که باشی
فقـط بایدتوبایادش,توی هرلحظه همراه شی


babk
babk
۱۳۹۲/۱۰/۲۳

عشق یعنی خون دل یعنی جفا عشق یعنی درد و دل یعنی صفا عشق یعنی یک شهاب و یک سراب عشق یعنی یک سلام و یک جواب عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز عشق یعنی عالمی راز و نیاز

nima
nima
۱۳۹۲/۱۰/۲۱

درياي بزرگ يا گودال كوچك، فرقي نمي كند.

زلال كه باشي آسمان در توست

+5

amir421
amir421
۱۳۹۲/۱۰/۲۱

دلم ﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ
ﻧﻪ ﺩﺭﻭﻏﻬﺎﯼ ﻗﺸﻨﮓ...ﻧﻪ ﺍﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ
ﺩﻟﻢ ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺩﺍﻍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻭ ﯾﮏ ﺩﻭﺳﺖ, ﮐﻪ ﺑﺸﻮﺩ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺣﺮﻑ ﺯﺩ ﻭ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﻧﺸﺪ.

babk
babk
۱۳۹۲/۱۰/۲۱

تو که در فکر منی مرگ مرا سر برسان

انتظار همه را نیز به آخر برسان

همه پرورده‌ی مهرند و من آزرده‌ی قهر

خیر در کار جهان نیست، تو هم شر برسان

لاله در باغ تو رویید و شقایق پژمرد

به جگرسوختگان داغ برابر برسان

مَردم از ماتم من شاد و من از غم خشنود

شادمانم کن و اندوه مکرر برسان

مرگ یا خواب؟! چقدر این دو برادر دورند

مژده‌ی وصل برادر به برادر برسان

babk
babk
۱۳۹۲/۱۰/۲۱

خدایا دیگر به جهنمت نیازی نیست !
روزگاری شده که ما آدمها
همدیگر را بهتر میسوزانیم
حتی در روزهای بارانی !

babk
babk
۱۳۹۲/۱۰/۲۱

بچه ها شوخی شوخی به گنجشک ها سنگ می زنن

ولی گنجشک ها جدی جدی می میرن

آدما شوخی شوخی به هم زخم می زنن ولی قلبا جدی جدی میشکنن

تو شوخی شوخی به من لبخند زدی من جدی جدی عاشقت شدم

تو هم یه روز شوخی شوخی تنهام می زاری منم جدی جدی بی تو می میرم

babk
babk
۱۳۹۲/۱۰/۲۰

دلم به اندازه تمام روزهای پاییزی? گرفته است...
آسمان چشمانم به اندازه تمام ابرهای بهاری? بارانی است...
قلبم انگار به اندازه سردترین روزهای زمستانی، یخ زده است...
اما وجودم در کوره داغ تابستانی می سوزد...
چه چهار فصلی است سرزمین دقایق من......!!!!

babk
babk
۱۳۹۲/۱۰/۲۰

دلم یه خونه ی قدیمی میخواد
یه حیاط بزرگ
یه حوض فیروزه ای با ماهیای قرمز
یه باغچه ی باصفا پر از عطر یاس
که دم غروب ابپاشی کنی حیاطو
یه قالیچه پهن کنی
بشینی و دل بدی به حرفای مادربزگ
که شبا توی ایوون سرتو بذاری رو پاهای پدربزرگ و
گوش بدی به غزل های حافظ و سمفونی جیرجیرکا
دلم وضوی سر صبح با اب یخ حوض میخواد
دلم تنگ شده واسه غذاهای مادربزرگ
واسه رادیوی قدیمی بابابزرگ
دلم خیلی تنگ شده واسه اون روزا
خیلی …

babk
babk
۱۳۹۲/۱۰/۲۰

اینروزها تنم اغوش گرمی میخواهد با طعم عشق نه هوس . . .

لبانم خیسی لبانی را میخواهد با طعم محبت نه شهوت . . .

موهایم نواز دستهایی را میخواهد با طعم ناز نه نیاز . . .

تنی را میخواهم که روحم را ارضا کند نه تنم را . . .