بلاگ كاربران


  • چپ و راست

  • درکم میکنی؟ آره؟ دنبال کسی نگرد. با خودتم. تویی که داری این نوشته رو میخونی. درکم می‌کنی؟ باید خودمو نجات بدم. باید از این دیوونه خونه فرار کنم. این صداها. این پچ‌پچ کردنا. همه از توی این دیوار لعنتی میاد. اگه می تونستم بشکافمش. اگه میتونستم بیخیالش شم. اگه میتونستم. ولی نمیتونم. صدایی که تو گوش راستمه راستشو میگه. ولی اون سمت چپیه دروغ میگه. منم همیشه میمونم بین راست و چپ. نمیدونم ک…
  • تو فقط خودت را داری

  • قلبم  به من یادآوری کرد که تو کسی غیر از خودت رو نداری. مغزم تا اومد شروع کنه به تحلیل.. قلبم دوباره ناله کرد... اینقدر ناله کرد که صدای مغزمو نمی شنیدم. کلافه شدم.
  • تکراری

  • من از تبار دختران تکراری نیستم؛ من همان تافته جدا بافته ام
  • طفره

  • کنار استخر ایستاده بود و به آب نگاه می کرد. رنگش پریده بود. دستانش را در جیب هایش محکم فشار داد. غریق نجات داد زد: پس معطل چی هستی؟ بپر تو آب دیگه... من و من کرد: هوا سرده... غریق نجات که سابقه طولانی مدت در این استخر داشت آدم هایی که مراجعه می کردند را مثل کف دست می شناخت.‌ آدم دلسوزی بود. با عشق این شغل را انتخاب کرده بود. نتوانست جلوی خودش را بگیرد. پوزخندی زد. گفت: الان زمستونه‌ اینو…