بلاگ كاربران


  • توهم زرد

  • هستی اما نیستی_ آمدی دیروز امروز نیستی گاهی از روز را با تو هستم  یک گاه دیگر بخیالم چندسالیست که نیستی سوی من می دوی و من نیز سویت آنقدر نزدیک آغوش باز اما در آغوشم نیستی این توهم این کابوس زرد از برای هست توست نه نیستت جای جانم تنگ نگاهم غبار اندود نردبام خیال هم شکست چون پای دل ای سزای عشق توست…