بلاگ كاربران


“نامه عاشقانه خداوند به تمام بندگان” 

 

سوگند به روز وقتي نور ميگيرد و به شب وقتي آرام ميگيرد که من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمني کرده‌ام  

 ضحي ۱تا ۳  

 

افسوس که هرکس را فرستادم تا به تو بگويم دوستت دارم و راهي پيش پايت بگذارم او را به مسخره گرفتي 

يس ۳۰ 

 

و از تمام پيامهايم روي برگرداندي 

 انعام ۴ 

 

و با خشم رفتي و فکر کردي هرگز بر تو قدرتي نداشته ام

 انبيا ۸۷ 

 

و مرا به مبارزه طلبيدي و چنان گمان بردي خودت بر همه چيز قدرت داري 

 يونس ۲۴  

 

و اين در حالي بود که حتي مگسي را نمي توانستي و نمي تواني بيافريني و اگر مگسي از تو چيزي بگيرد نمي تواني از او پس بگيري 

 حج ۷۳  

 

پس چون مشکلات از بالا و پايين آمدند و چشمهايت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزيد گفتم کمک هايم در راه است و چشم دوختم ببينم که باورم ميکني اما به من شک داشتي

احزاب ۱۰

 

تا زمين با آن وسعت بر تو تنگ آمد پس حتي از خودت هم به تنگ آمدي و يقين کردي که هيچ پناهي جز من نداري ، پس من به سوي تو بازگشتم تا تو نيز به سوي من بازگردي ، که من مهربانترينم در بازگشتن 

 توبه ۱۱۸

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


elisa20
ارسال پاسخ

zibast
are shayad tanha kasi k dosam dare khoda bashe
bedone menat

Mehdishirkhani
ارسال پاسخ
HAMEEED
ارسال پاسخ

خیلی زیبا بود
مرسی