تمام محبت خود را به یکباره برای دوستت ظاهر مکن،

زیرا هروقت اندک تغییری مشاهده کرد تورا دشمن می پندارد!!

5+

تمام محبت خود را به یکباره برای دوستت ظاهر مکن،

زیرا هروقت اندک تغییری مشاهده کرد تورا دشمن می پندارد!!

5+

✯❤♡☆❤☆♡★♡✯❤♡☆❤☆♡★♡✯❤☆♡★♡✯❤✯❤☆♡★♡✯❤★♡✯❤

..................................................

בر خوابـــــ ــ هَم راحتـَم نمـــﮯ گذارב ، …

بـــــــﮯخبر مـــﮯ آیـב ، …

صدایــــــَـــــــم مـــﮯ کنـב . …

تا چَشـــــم باز مـﮯکنم ، باز نیستـــــــ … !

..................................................

❤❤❤My New Blog❤❤❤
◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣
❧❣ مَعبــــود ❧❣

http://www.hamkhone.ir/member/1785/blog/view/38558/

❧❣ مَعبــــود ❧❣
◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣◥◣

ᄽᄽᄽධღ ❺✦ ღධᄿᄿᄿ
▁▔▁▔◥ⓜ.ⓖⓗ◤▔▁▔▁

✯❤♡☆❤☆♡★♡✯❤♡☆❤☆♡★♡✯❤☆♡★♡✯❤✯❤☆♡★♡✯❤★♡✯❤
11

در این زمانه که شرط حیات نیرنگ است
دلم برای رفیقان با وفا تنگ است
5

فک کن پاشی بری دانشگاه ببینی درشو گِل گرفتن ، یا یه پارچه بزرگ مشکی زدن و روش نوشتن که همه اساتید دارِ

فانی رو وداع گفتن
تهِ توهمِ ذوق آورِ
بهش که فک کردم ناخودآگاه نیشم باز شد
+5
†˜°ºð❤ ÐÎånå ❤𺰘†™

در زندگــــی بــــرای هــــر آدمــــی ...
از یــــک روز ...
از یــــک جــــا ...
از یــــک نفــــر بــــه بعــــد ...
دیگــــر هیــــچ چیــــز مثــــل قبــــل نیســــت ...
نــــه روزهــــا ،،،،،، نــــه رنگهــــا ،،،،،،،،، نــــه خیابانهــــا .....

تا حالا دقت کردین تو کل کل های ایرانی‌ ها ، همیشه همه برای خودشون متاسفند

خاطراتــــــ ـــ ـ کودکیـم را ورق می زنــــ ـــ ـم

و یک به یک ، عکسها را با نگاهــــ ــ ـم می نوشم

عکسهـای دوران کودکیــــــ ــــ ـم طعـــــم خوبـی دارنــد ....

وفاداری؟ خدا بیامرزدش …
صداقت؟ یادش گرامی…
غیرت؟ به احترامش یک لحظه سکوت …
معرفت؟ یابنده پاداش میگیرد…
عشق ؟ از دم قسط …
واقعا به کجا چنین شتابان؟

http://www.hamkhone.ir/member/618/blog/view/15730/
********************************************

نوشته شده در تاريخ شنبه بیست و نهم مرداد 1390 توسط مجتبی
2 نظر
آهنگي در سكوت
بپیچ ای تازیانه ! خرد کن ، بشکن ستون استخوانم را
 به تاریکی تبه کن ، سایه ی ظلمت
بسوزان میله های آتش بیداد این دوران پر محنت
 فروغ شب فروز دیدگانم را
 لگدمال ستم کن ، خوار کن ، نابود کن
 در تیره چال مرگ دهشتزا
امید ناله سوز نغمه خوانم را
 به تیر آشیاسوز اجانب تار کن ، پاشیده کن از هم
پریشان کن ، بسوزان ، در به در کن آشیانم را
بخون آغشته کن ، سرگشته کن در بیکران این شب تاریک وحشتزا
 ستمکش روح آسیمه ، سر افسرده جانم را
 به دریای فلکت غرق کن ، آوازه کن ، دیوانه ی وحشی
 ز ساحل دور و سرگردان و تنها
 کشتی امواج کوب آرزوی بیکرانم را با وجود این همه زجر و شقاوتهای بنیان کن
 که می سوزاند اینسان استخوان های من و هم میهنانم را
 طنین افکن سرود فتح بیچون و چرای کاررا
سر می دهم پیگیر و بی پروا ! و در فردای انسای
 بر اوج قدرت انسان زحمتکش
 به دست پینه بسته ، میفزارم پرچم پرافتخار آرمانم را