دیوار کاربران
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۲/۱۲/۱۲
نابخشوده ای جدیدی متولد میشود . هنوز هم دنیا همان دنیای قبل است. زشت و پلید (در نابخشوده ی 1) . و همان اتفاقات قبل را برای پسر جوان رقم میزند. ولی این دفعه با یک تفاوت . اون پسر یک نابخشوده ی جدیدی را پیدا می کند و عاشقش میشود . او را مثل خود میبیند و دوست دارد حرف های دلشان را با هم بزنند[Lay beside me, tell me what they've done Speak the words I wanna hear, to make my demons run] تا این کار آن ها را آرام کند. آن ها درست مثل هم هستند و دنیا بلا های زیادی را سر آن ها اورده راهی که به آزادی میرفت تا کنون بسته بوده ولی حالا با وجود یک نابخشوده ی دیگر به نظر می آید که باز است[The door is locked now, but it's opened if you're true]. |
|
_janan_
۱۳۹۲/۱۲/۱۲
رو بعضی ها باید برچسب زد : |
|
samad63
۱۳۹۲/۱۲/۱۱
مــــــن دیوانــــــه نیســــــتم |
|
47atena
۱۳۹۲/۱۲/۰۸
لبخند ، شروع عشق است |
|
ѕнєуɗα
۱۳۹۲/۱۲/۰۷
خداوند به سه طریق به دعاها جواب میدهد: |
|
separgham
۱۳۹۲/۱۲/۰۷
این روزها به جای” شرافت” از انسان ها فقط” شر” و ” آفت” می بینی ! |
|
saeed1360
۱۳۹۲/۱۲/۰۷
میبویم گیسوانت را |
|
0Arta
۱۳۹۲/۱۲/۰۷
به بعضیا باید گفت دم از مردونگى نزن . . . |
|
_MiM_
۱۳۹۲/۱۲/۰۶
کســی را دیــدم کــه جوانــی اش |
|
_janan_
۱۳۹۲/۱۲/۰۶
بی درد وا نشد دلِ غفلت گرفتهام |