بلاگ كاربران


در دلش مهر تو بود اما به لب انکار کرد
شیخ تا چشمش به تو افتاد ،استغفار کرد

گفت باید دورشد، از دام شیطانِ رجیم
دوستت هرگز نخواهم داشت را تکرار کرد

از گزندت ایمنی می خواست دور خویش را
با نماز و روزه و تسبیح خود ، دیوار کرد

ای که دلسنگی و دلتنگی نمی باید مگر !؟
تا که فرصت هست ،اندیشه ، به حال زار کرد

جای این دیوار های تفرقه انداز، کاش
شهر را نقاشی ِ گیسوی گندم زار کرد

رفته ای از دیده باید با چه رویی ،جمله ی 
مانده ای در قلب من محفوظ را اقرار کرد 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


SA00
ارسال پاسخ
SILENT62
ارسال پاسخ