بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    شعر نو

  • تعداد نظرات : 3
  • ارسال شده در : ۱۳۹۹/۰۱/۱۹
  • نمايش ها : 202

می دانم که می آیی

می دانم که می آیی
چه غم دارم ز تنهایی
می آیی چو ابر بهار
می شویی از دل غبار
می تابی چون آفتاب
می ربایی از دیده تاب
می رسد با بانگ صبح از سوی او
آن نسیم جانفزای کوی او
گر دل من بی قراری می کند
نو بهار است و بهاری می کند
شب هجران شود کوتاه
رسد صبح امید از راه ...

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


Fereshteh
ارسال پاسخ

قشنگ بود

SA00
ارسال پاسخ
raha1374
ارسال پاسخ