دیوار کاربران


mona_rt
mona_rt
۱۳۹۲/۰۸/۱۴

بانوی نور... فاطمه جان شرمنده ایم...

كه بهای حسینی شدن ما ، بی حسین شدن تو بود...

و شرمنده تر آن كه تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم

samiranice
samiranice
۱۳۹۲/۰۸/۱۴

عالم همه محو گل رخسار حسین است

ذرات جهان درعجب از کار حسین است

دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش

یعنی که خدای تو عزادار حسین است

ORMAJD
ORMAJD
۱۳۹۲/۰۸/۱۴

می توان در قاب خیس پنجره
چک چک آواز باران را شنید
می توان دلتنگی یک ابر را
در بلور قطره ها بر شیشه دید
می توان لبریز شد از قطره ها
مهربان و بی ریا و ساده بود
می توان با واژه های تازه تر
مثل ابری شعر باران را سرود
می توان در زیر باران گام زد
لحظه های تازه ای آغاز کرد
پاک شد در چشمه های آسمان
زیر باران تا خدا پرواز کرد

Toska
Toska
۱۳۹۲/۰۸/۱۳

تنها میان تن ها چه عاشقانه مانده ام

در بیهودگی انتظار پیوستن به تو چه بی صبرانه مانده ام

چه خوانه دوریت را بر سردر خانه نوشته اند

و من در نخواندن آن چه پافشارانه مانده ام

چه بسیار است دورویی ها ، فراموش کردن ها و گفتن ها

و من در این هم همه چه صادقانه مانده ام

رفیقان با نارفیقی خود رفیقند

من هنوز با آنان چه دوستانه مانده ام

خاستگاه من کجاست که من آن جا قنودن خواهم

من در پیمودن آن چه عاجزانه مانده ام

تنها میان تنها چه عاشقانه مانده ام

****************************

صدایت می کنم باران

نگاهت می کنم ای عشق

و امشب شور دلتنگی

هوای خانه ی دل شد

عجب دل را!
ببین ما را چه حاصل شد ؟

و عشق آمد

از اول بی صدا آرام و آهسته

به نرمی آمد و با عشق

یکدل شد

از این پس حاکم محض خلایق شد

و ما را باز سکوت شرم حاصل شد

ندایش ضربه دل شد

عجب دل را !

*********************************

شايد اشتباهه اما عاشقا دروغ مي گن آدماي مهربون

و با وفا دروغ مي گن اونا كه مي گن كه تا هميشه

ديوونتن بذار بي پرده بگم كه به شما دروغ مي گن

اونا كه ميان به اين بهونه ها ، كه اومدن از توي

شهر قشنگ قصه ها ، دروغ مي گن اونا كه فدات

بشم تكيه كلامشون شده به تموم آسمونا ، به خدا

دروغ مي گن اونا كه با قسم و آيه مي خوان بهت

بگن تا قيامت نمي شن ازت جدا ، دروغ مي گن

**********************************
روزی اگر به سراغ من آمد به او بگو :

من خوب می شناختمش

نامت چو آوازی همِشه بر لب او بود .

حتی زمان مرگ

آن لحظه های پر ز درد و غم و غروب آن بیقرار عشق

چشم انتظار دیدن رویت نشسته بود .

روزی اگر سراغ من آمد به او بگو :

شب در میان تاریکی در نور ماهتاب هر روز در درخشش خورشید تابناک

هر لحظه در برابر آیینه ی زمان آن دختر سکوت ؛

در انتظار دیدن رویت نشسته بود روزی اگر سراغ من آمد به او بگو :

جز تو دلش را به هیچ کس امانت نداد هرگز خیانتی به دستان تو نکرد

هرگز نگاه پاک و زلال تو را ؛ با هیچ چشم سیاه مستی عوض نکرد

تا آخرین نفس ؛

در انتظار دیدن رویت نشسته بود

روزی اگر سراغ من آمد به او بگو :

افسوس ! دیر شد ؛ ای کاش !

کمی زودتر می آمدی من خوب می دانم

حتی در آن جهان آن خفته ی خموش ؛

در انتظار دیدن رویت نشسته است

روز ی اگر .......

اما ؛ نه ؛ او هیچوقت دیگر نمی آید .

************************************************************

+++++5+++++

************************************************************

mohamadsamimi4
mohamadsamimi4
۱۳۹۲/۰۸/۱۳

:-<




ORMAJD
ORMAJD
۱۳۹۲/۰۸/۱۳

چه شبی است!

چه لحظه‌های سبک و مهربان و لطیفی،

گویی در زیر باران نرم فرشتگان نشسته‌ام.

می‌بارد و می‌بارد و هر لحظه بیش‌تر نیرو می‌گیرد.

هر قطره‌اش فرشته‌ای است که از آسمان بر سرم فرود می‌آید.

چه می‌دانم؟

خداست که دارد یک ریز، غزل می‌سراید؛

غزل‌های عاشقانه‌ی مهربان و پر از نوازش.

هر قطره‌ی این باران،

کلمه‌ای از آن سرودهاست.

دکتر شریعتی

Toska
Toska
۱۳۹۲/۰۸/۱۳

باز باران بارید , خیس شد خاطره ها

مرحبا بر دل ابری هوا , هر کجا هستی باش

آسمانت آبی و تمام دلت از غصه ی دنیا خالی ...

************************************

با پدرم جدول حل میکردم که گفتم : پدر نوشته دوست, عشق , محبت و چهار حرفیه…
اتفاقا” دو حرف اولشم در اومده بود , یعنی ب و الف
یه دفعه پدرم گفت فهمیدم عزیزم میشه بابا
با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم نه اشتباهه
گفت ببین اگه بنویسی بابا عمودیشم در میاد …
… … … تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم میدونم میشه بابا ولی …
اینجا نوشته چهار حرفی، ولی تو که حرف نداری …

**********

من نبودم و تو بودی ،
بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی ،
حالا سالهاست که با بودنت زندگی می کنم ،
هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی .

**********

ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمی بینمت ،
ببخش تمام نادانیها و نفهمی ها و کج فهمی هایم را،
اعتراض ها و درشتیهایم را ، و هر آنچه را که آزارت داد .
دستانت را می بوسم و پیشانیت را ،
که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود ،
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست .
به حرمت شرافتت می ایستم و تعظیم می کنم .

**********

زندگی آرام است، مثل آرامش یک خواب بلند.
زندگی شیرین است، مثل شیرینی یک روز قشنگ.
زندگی رویایی است، مثل رویای ِیکی کودک ناز.
زندگی زیبایی است، مثل زیبایی یک غنچه ی باز.
زندگی تک تک این ساعتهاست، زندگی چرخش این عقربه هاست، زندگی راز دل مادر من. زندگی پینه ی دست پدر است، زندگی مثل زمان در گذر…

**********
سلامتی همه پدر مادر های دنیا






+++++5+++++

samiranice
samiranice
۱۳۹۲/۰۸/۱۲

مچاله کن ، بشکن ، بند بزن ، خط بزن ، خلاصه راحت باش
....

ارث پدرت نیست
...

دل تنهای من است.

melisa11
melisa11
۱۳۹۲/۰۸/۱۲

ای پادشــه خـوبــان داد از غـــم تنهــایــی

دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی

دایـم گــل ایـن بستـان شــاداب نمـی مـانــد

دریاب ضعیفـان را در وقــت توانـایـی

+.+.+.+.+

mozhgan2013
mozhgan2013
۱۳۹۲/۰۸/۱۲

عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم ، بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری ! ، بعد از چند روز به دوستی ، بعد از چند ماه به همکاری ، بعد از چند سال به همسایه ای ... اما بعد از یک عمر به خدااعتماد نمی کنیم