دیوار کاربران


Sara_323
Sara_323
۱۳۹۹/۰۴/۰۷

یه سری دوست داشتنا هست.....

از اول بوی غم میده،
تو ترافیکی باهاش دستاشو محکم گرفتی
میدونی این دستا همیشگی نیست،
تو تولدت شمعتو فوت میکنی و تنها آرزوت اونه
میدونی آرزوی محاله،
تو کافه نشستی باهاش قهوه میخوری
تلخ با قند چشاش
میدونی یه روز باید تلخ بخوری تلخ تلخ،
یه دوست داشتنا هست
بوی جدایی میده بوی اولی و آخری بودن
ولی عجیب آدم دلش میخواد باشه با این
اولی و آخریه، حتی به قیمته جدایی،

حتی به قیمت تباهی...

Sara_323
Sara_323
۱۳۹۹/۰۴/۰۷

یه سری دوست داشتنا هست.....

از اول بوی غم میده،
تو ترافیکی باهاش دستاشو محکم گرفتی
میدونی این دستا همیشگی نیست،
تو تولدت شمعتو فوت میکنی و تنها آرزوت اونه
میدونی آرزوی محاله،
تو کافه نشستی باهاش قهوه میخوری
تلخ با قند چشاش
میدونی یه روز باید تلخ بخوری تلخ تلخ،
یه دوست داشتنا هست
بوی جدایی میده بوی اولی و آخری بودن
ولی عجیب آدم دلش میخواد باشه با این
اولی و آخریه، حتی به قیمته جدایی،

حتی به قیمت تباهی...

Sara_323
Sara_323
۱۳۹۹/۰۴/۰۷

نه آرامشت را به چشمي وابسته كن،
نه دستت را به گرماي دستي دلخوش
چشمها بسته ميشوند و دستها مشت ميشوند...
و تو مي ماني و يك دنيا تنهايي...
ميليونها درخت در جهان به طور اتفاقي توسط موش ها و سنجاب هايي كاشته شدند! كه دانه هايي را مدفون كردند و سپس جاي مخفي آن را فراموش كردند...
خوبي كن و فراموش كن...
" روزي رشد خواهد كرد"

Sara_323
Sara_323
۱۳۹۹/۰۴/۰۷

نه آرامشت را به چشمي وابسته كن،
نه دستت را به گرماي دستي دلخوش
چشمها بسته ميشوند و دستها مشت ميشوند...
و تو مي ماني و يك دنيا تنهايي...
ميليونها درخت در جهان به طور اتفاقي توسط موش ها و سنجاب هايي كاشته شدند! كه دانه هايي را مدفون كردند و سپس جاي مخفي آن را فراموش كردند...
خوبي كن و فراموش كن...
" روزي رشد خواهد كرد"

Sara_323
Sara_323
۱۳۹۹/۰۴/۰۷

نه آرامشت را به چشمي وابسته كن،
نه دستت را به گرماي دستي دلخوش
چشمها بسته ميشوند و دستها مشت ميشوند...
و تو مي ماني و يك دنيا تنهايي...
ميليونها درخت در جهان به طور اتفاقي توسط موش ها و سنجاب هايي كاشته شدند! كه دانه هايي را مدفون كردند و سپس جاي مخفي آن را فراموش كردند...
خوبي كن و فراموش كن...
" روزي رشد خواهد كرد"

Sara_323
Sara_323
۱۳۹۹/۰۴/۰۷

نه آرامشت را به چشمي وابسته كن،
نه دستت را به گرماي دستي دلخوش
چشمها بسته ميشوند و دستها مشت ميشوند...
و تو مي ماني و يك دنيا تنهايي...
ميليونها درخت در جهان به طور اتفاقي توسط موش ها و سنجاب هايي كاشته شدند! كه دانه هايي را مدفون كردند و سپس جاي مخفي آن را فراموش كردند...
خوبي كن و فراموش كن...
" روزي رشد خواهد كرد"

Sara_323
Sara_323
۱۳۹۹/۰۴/۰۷

آدم ها اصلا عجیب غریب نیستند..
فقط گاهی عشقشان تمام می شود..
مثلِ سویِ چشم هایشان،
مثلِ شنواییشان،
مثلِ اشتهایشان،
مثلِ اعصاب و حوصله شان...
گاهی عشقشان تمام می‌شود..
آدم وقتی عشقش ته میکشد
کمتر عصبانی میشود،
کمتر غصه می خورد،
کمتر شب ها بی خواب می شود،
کمتر راهِ گلویش بسته میشود،
کمتر زیرِ چشم هایش گود می افتد،
کمتر پیش می آید دلش برای کسی برای صدایی برای حرکتی ضعف برود...

"آدم بعد از رفتنِ بعضی ها تمام می شود"

Sara_323
Sara_323
۱۳۹۹/۰۴/۰۷

کوچه ای را بود نامش معرفت،
مردمانش با مرام از هر جهت،
سیل امد کوچه را ویرانه کرد،
مردمش را با جهان بیگانه کرد،
هر چه در انکوی بود از معرفت،
شست و با خود برد سیل بی
صفت

از تمام کوچه تنها یک نفر،
خانه اش ماند و خودش جست
از خطر
رسم و راه نیک هرجا بود و هست،
از نهاد مردم ان کوچه است
چونکه در اندیشه ام اینگونه
ای،
حتم دارم بچه ی ان کوچه ای..!

Sara_323
Sara_323
۱۳۹۹/۰۴/۰۷

تازگی ها ...
هرگاه از دیگران می رنجم ،
یا حتی نگرانم، که چه قضاوت هایی پشتِ پرده ی تظاهرشان ، برایم می کنند ؛
چشمانم را می بندم ...
و این قسمت از جمله ی معروف " دیل کارنگی " را در ذهنم مرور می کنم ؛
" دیگران به اندازه ی سردردشان حتی، به مردنِ من و تو اهمیت نمی دهند ... "
و همین برایِ بیخیال شدنم کافیست ...
و من نگرانِ قضاوتهایِ مردمی که به اندازه ی سردردشان هم برایشان مهم نیستم ، نخواهم بود ...
رازِ آرامش همین است !

Sara_323
Sara_323
۱۳۹۹/۰۴/۰۷

چقدر ضعیف و کوچکند
آنهایی که وقتی اشتباه میکنند

نه توانایی اقرار به اشتباه دارند
نه قدرت عذرخواهی!

اسمش را میگذارند غرور
و به آن افتخار میکنند.!
الهی_قمشه‌ای