دیوار کاربران


Sara_323
Sara_323
۱۴۰۰/۰۶/۰۷

نگرانتم" پشتش
هزار جور حرف دارد
هزار جور دوستت دارم
به زبان های مختلف
با حس‌های متفاوت
نگرانتم یعنی
همه‌ی جهان یکطرف
تو یک طرف
وقتی ساده از کنار
این جمله میگذرید
و بی‌تفاوت در جوابِ نگرانتم
می‌گویید : نگران نباش
یعنی دوستم نداشته باش
یعنی دلتنگم نشو
برایم دلشوره نگیر
اصلا یعنی برو بمیر!

Sara_323
Sara_323
۱۴۰۰/۰۶/۰۷

گاهی مجبوریم
از‌ یک‌ روز شروع‌ کنیم
به‌ فراموش‌ کردن
به‌ روی‌ دلمان
به‌ روی‌ خاطراتمان
و به‌ روی‌ زندگیمان‌ نیاوریم
که‌ اصلاً کسی‌ را داشتیم
که‌ اصلاً کسی‌ را دوست‌ داشتیم ...!‌

Sara_323
Sara_323
۱۴۰۰/۰۶/۰۷

گاهی مجبوریم
از‌ یک‌ روز شروع‌ کنیم
به‌ فراموش‌ کردن
به‌ روی‌ دلمان
به‌ روی‌ خاطراتمان
و به‌ روی‌ زندگیمان‌ نیاوریم
که‌ اصلاً کسی‌ را داشتیم
که‌ اصلاً کسی‌ را دوست‌ داشتیم ...!‌

Sara_323
Sara_323
۱۴۰۰/۰۶/۰۷

گاهی مجبوریم
از‌ یک‌ روز شروع‌ کنیم
به‌ فراموش‌ کردن
به‌ روی‌ دلمان
به‌ روی‌ خاطراتمان
و به‌ روی‌ زندگیمان‌ نیاوریم
که‌ اصلاً کسی‌ را داشتیم
که‌ اصلاً کسی‌ را دوست‌ داشتیم ...!‌

Sara_323
Sara_323
۱۴۰۰/۰۶/۰۷

گاهی مجبوریم
از‌ یک‌ روز شروع‌ کنیم
به‌ فراموش‌ کردن
به‌ روی‌ دلمان
به‌ روی‌ خاطراتمان
و به‌ روی‌ زندگیمان‌ نیاوریم
که‌ اصلاً کسی‌ را داشتیم
که‌ اصلاً کسی‌ را دوست‌ داشتیم ...!‌

Sara_323
Sara_323
۱۴۰۰/۰۶/۰۷

گاهی مجبوریم
از‌ یک‌ روز شروع‌ کنیم
به‌ فراموش‌ کردن
به‌ روی‌ دلمان
به‌ روی‌ خاطراتمان
و به‌ روی‌ زندگیمان‌ نیاوریم
که‌ اصلاً کسی‌ را داشتیم
که‌ اصلاً کسی‌ را دوست‌ داشتیم ...!‌

Sara_323
Sara_323
۱۴۰۰/۰۶/۰۷

به هر فصلی غمی، هر صفحه ای انبوه اندوهی
وطن جان!
خسته ام
پایانِ خوبِ داستانت کو ...؟!

Sara_323
Sara_323
۱۴۰۰/۰۶/۰۷

به هر فصلی غمی، هر صفحه ای انبوه اندوهی
وطن جان!
خسته ام
پایانِ خوبِ داستانت کو ...؟!

Sara_323
Sara_323
۱۴۰۰/۰۶/۰۷

به هر فصلی غمی، هر صفحه ای انبوه اندوهی
وطن جان!
خسته ام
پایانِ خوبِ داستانت کو ...؟!

Sara_323
Sara_323
۱۴۰۰/۰۶/۰۷

بوی تو را میدهد
هوای کافه
عطر تو
با بوی قهوه
مست کننده ترین
معجون عالم است
کاش عطرت را
عوض میکردی
تا من انقدر این هوا را
در سینه حبس نکنم
و زیر لب نگویم
کاش کافه‌چی
در همان فنجان
قهوه ام را بیاورد
چه سنفونی قشنگی می‌شود
بوی تو و رد لبت روی فنجان ...