دیوار کاربران


samin_63
samin_63
۱۴۰۰/۰۵/۰۷

دستانش از من بود
اما بر تَنش آویخته بود....

احمدرضا احمدی

samin_63
samin_63
۱۴۰۰/۰۴/۳۱

تو در من، از من فراوانتری.......

samin_63
samin_63
۱۴۰۰/۰۴/۱۵

ای کاش تو باشی و مرا کاش نباشد....

samin_63
samin_63
۱۴۰۰/۰۴/۰۹

تو را برای تمام روزهای خوبی که
هنوز نیامده است،
می خواهم...
تو را برای خنده های از ته دل
تو را برای یک حال خوب
تو را برای تمام دوست داشتن های به موقع...
تو را برای یک خیال راحت،
می خواهم....

علی قاضی نظام

samin_63
samin_63
۱۴۰۰/۰۴/۰۳

شیرین من بمان، مگر این روزگار تلخ
فرهادِ خسته را به نگاهی امان دهد

در زلفِ شب گره بزن آن زلفِ مست را
شاید شبم به سوی تو راهی نشان دهد

حرفی بزن که عشق به هر واژه گل کند
ما را نصیب دیگری از این زمانه نیست

با من از عاشقانه ترین لحظه ها بخوان
حتی اگر هوای دلی عاشقانه نیست

با من بخوان تا این ترانه را با تو سفر کنم
با من بخوان تا در هوای تو شب را سحر کنم

با من بخواااااااان....

samin_63
samin_63
۱۴۰۰/۰۳/۳۰

مثلا همین امشب که ماه آمد نزدیک،
بیا بپریم بالا و از این سیاره دور شویم.

تو یک فلاسک چای بردار و چند تا شکلات،
من هم یک چراغ، چند شاخه نرگس و چند تا کتاب.

آن جا که رسیدیم، تا آخر دنیا زیر نور ستاره ها رو به روی هم بنشینیم و با هم حرف بزنیم،
هروقت هم حرف کم آوردیم یا چای بخوریم، یا کتاب بخوانیم، یا همدیگر را بغل کنیم❤

نرگس صرافیان طوفان

samin_63
samin_63
۱۴۰۰/۰۳/۲۸

و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن...

احمد شاملو

samin_63
samin_63
۱۴۰۰/۰۳/۲۱

یک چیزهایی هست که شما هیچ وقت نخواهید فهمید.
چیزهای به ظاهر کم اهمیتی مثل اینکه
چه کسی
در کدام تاریخ
توی تونل شماره چندِ
کدام جاده
با گوش دادن به چه موسیقی ای
یادتان کرده است.....

samin_63
samin_63
۱۴۰۰/۰۳/۱۷

دانی که چیست دولت؟
دیدار یار دیدن...

samin_63
samin_63
۱۴۰۰/۰۳/۱۶

آیا کسی آنقدر دوستت دارد که از جهان نترسی؟
ترسیده ای؟
از که؟
از جهان؟
من جهانت...
از گرسنگی؟
من گندمت...
از بیابان؟
من بارانت...
از زمان؟
من کودکی ات...
از سرنوشت؟
آه، من هم از سرنوشت می ترسم...

محمد الماغوط